من دیشب حالم بد شدو براثر پهلو درد شدید بیمارستان رفتم همه چیز جنینم خوب بود و وقتی سونو گرفتن معلوم شد کلیه راستم پر از سنگ های ریز و درشته
بعد همسرم خیلی خیلی ناراحت بود جوری که یادش رفت به خانوادش که اینجا نیستن و رفتن بیرون شهر زنگ بزنه مادرش زنگ زد و گفت که چه خبرو فلان و اینا شوهرم گفت دستم بند بیمارستان بود هول شد گفت چیزیت شده گفت نه( فلانی) بردم بیمارستان و بهش گفتن سنگ داره اصابم براش خورده گفت خببببب عیب نداره گفتم چی شده😣خیلی ناراحت شدم فکر کردم الان ناراحت میشه و میگه گوشیو بهش بده یا یه چیز دیگع
بچه ها شوهرم اصلا طرف خانوادش نیست این زنگ زدناهم بخاطر پدرشه که حالش خیلی بده و مریضه دلش براش میسوزه مگرنه ازشون بیزاره😕
حالا به شوهرم گفتم مامانت چقدر ناراحت شد طفلی اصلا انگار خودش مریض بود😒الکی گفتم بهم زنگ زد خندید و گفت امکان نداره😂