خدا بگم چیکارتون نکنه انقدر اومدم تایپیک های جنی و خوندم و بعضیا گفته بودن جن ها تو حموم هستن و فلان ترسیدم .
امروز رفته بودم حموم داشتم سرمو میشستم چشام بسته بود همش حس میکردم جنا تو حموم هستن ترسیده بودم نمیتونستم چشامو باز کنم انقدر جیغ زدم مامانم اومد گفتم همینجا وایسا تا چشامو باز کنم دست مامانمو گرفته بودم. تازه بازم شک کرده بودم میگفتم نکنه الکی میگه صدای مامانم و در میاره چشامو باز کنم یهو جن ببینم. خلاصه که گریه ام درومده بود ...
کرم وجودم نمیزاره نیام تو تایپیکهای جنی اخه چیکار کنم دست خودم نیس😭😭😭