من خصوصیت اخلاقیم اینه که بسیار منظمم. کارامو اگه زیاد باشه برنامه ریزی می کنم تا تموم بشه و همیشه هم موفق بودم چون برنامه داشتم . کلا خانواده ی با برنامه ای دارم .
به جاش یه شوهر دارم که کلا بیخیاله . بیخیالیش به این صورت که حتی کارای روزانه شو اگه بهش نگی میگه یادم رفت و انجام نمیده . سال۹۶ فارغ التحصیل شده ولی بعد از دو سال هنوز پایان نامشو نگرفته
مادرشم سر این قضیه خیلی حرص میخوره و از من میخواد من هولش بدم . من خیلیا رو تو زندگیم واقعا هول دادم به سمت جلو ولی این آقا رو نمیتونم .
واقعا خسته شدم . کلافم . عصبیم . از میزان منظم بودن خودم کم کردم تا لااقل کمتر حرص بخورم. روانشناس رفتم تا حالم یکم بهتر شد ولی این اقا داره جون من و مادرش رو به خاطر این کاراش با هم میگیره . خیلی موقعیتهای شغلیا از دست داده چون نه قشنگ درس خونده براش نه کارای پایان نامش رو انجام داده تا کار براش درست بشه( اگه پایان نامش درست میشد از طرف کارپدرش میرفت سر کار) واسه گرفتن حقوقشم الان من حرص میخورم کم مونده من زنگ بزنم به رئیسشون بگم پس کی حقوق ما رو میدی از بس شوهرم بیخیاله
شما بودین چیکار می کردین چه راهکاری می دادید؟