من خودم را دوست دارم

ببخشید متوجه نشدم 

ساعت یک بپزم؟؟؟

سخته برام 

چجوری بهش بگم ک مشخص کنیم؟؟؟

فن بیانم پایینه

عزیزم تازه امروز تو تاپیک یکی از آقایون متوجه شدم متاسفانه همسر من وسواس فکری شدید داره راهکاری داری که در مقابلش چیکار باید بکنم و اینکه چطور باهاش رفتار کنم تا کمتر اذیت بشه چون این موارد پوچی که بهش فکر میکنه خیلی اذیتش میکنه و میگم حتی خواب میبینه و یه دفعه میبینی یه موضوع پیش پا افتاده که اصلا فکر اون راجع بهش اشتباهه ماه‌ها اذیتش میکنه دوباره یه مدت فراموش میکنه و مجدد بعد از چند وقت این خوره میفته تو وجودش و زندگی و جو خانوادگی رو هم تحت شعاع قرار میده و جو خونه رو متشنج میکنه و همش بحث و سوالها و شک های بی مورد و مسخره باید چه رفتاری کنم در مقابلش و اینکه چطور میتونم از این شرایط نجاتش بدم 

سلام.این چن روزه ی کم نت داشتم و فقط خواننده بودم 

یسوال داشتم

چرا همه ی ما دغدغمون شده رفتار با جاری و مادر شوهر چجور باشه از جمله خودم؟؟؟

بنظرم اول خودمون رو بساریم راحت تر نیستیم؟؟

اما از کجا و چجوری شروع کنیم؟؟

من دلم میخاد واقعا قلبا خودمو دوس داشته باشم ن فقط تصنعی

مثلا سر عروسی من همه چیش انتخاب خودم بود اما هول هولکی

ولی باز اخرش از بقیه میپرسیدم ک خوب شدم یا ن!!!میدونستم و میدونم ک نباید نظر بقیخ برام مهم باشه اما نتونستم صرف نظر کنم از گفتنش

چون دایم ته دلم میگفتم ک نمیدونم خوب شدم یا ن

اگ من خودمو قبول داشتم با ترس وارد ی زندگی و ی خونه مشترک نمیشدم ک مبادا خرابش کنن

بقول یکی از بچخ ها ادم میتونه تو ی اتاق با خانواده شوهر زندگی کنخپه اما مستقل باشه

مستقل رفتار کنه

نمیدونم شاید ی مشکل دیگم این باشه ک زبون باز نیستم کم روام

راحت حرف نمیزنم

فن بیانم پایینه

اتفاقا نکته مثبت این سریال همین ازدواج مجدد این خانمه، با جزئیاتش کاری ندارم ، متاسفانه زنهای جوون زیادی توی جامعه ما هستند که از ترس حرف مردم و تعصب کور خانواده مجرد موندند و سالها بار تنهایی رو به دوش کشیدند، سالها نتونستد لباس مورد علاقه شون رو بپوشند و متاسفانه از طرف همجنس های خودشون مورد سرزنش قرار گرفتند. به نظر من خانواده های سنتی زیادی این سریال رو می بینن چه بسا خیلیاشون دختر و یا عروسی داشته باشند با وضعیت ستایش  ، شاید این سریال براشون تلنگری باشه. حتی اگر یک نفر با دیدن این سریال مسیر زندگیش عوض بشه و رو به بهبود بره این سریال رسالت خودشو تو این مسئله انجام داده

از اول ندیدم   دوست نداشتم.

ممنون ک کمکم کردین

بنظرم از خيلي بخشاي سريال ميتونستن بزنن ولي خداقل تو چند دقيقه نشون ميدادن كه ستايش ميگفت من هنوز شمارو نميشناسم و بايد حداقل معياراي همو بدونيم وحالا بعدش بسرعت نشون ميداد كه هفت ماه بعد هست و تصميم قطعي رو گرفتن كه زمان و هزينه اي هم نداشت 

نفس ازدواج مجدد قطعا بد نيست خيلي هم خوبه 

چون ادم تا اخر عمر هرچقدرم شخصيت مستقلي داشته باشه نياز جنسي و عاطفي به جنس مخالف رو داره و سركوب نيازها خيلي تاثيرات بدي تو روح و روان ادم ميذاره 

ولي ازدواج با ادم غلط و به شيوه ي غلط هزار برابر بدتر از تامين نشدن نيازهاي ادمه 

جايي كه ببيني كسي يا انقدر بي عرضه و بي مسيوليته يا برعكس انقدر احساس مالكيت و سالار بودن ميكنه كه به جاي اينكه ازدواج بشه يه بال پرواز برا دونفر ،پر پرواز يك نفر يا هر دونفر شكسته ميشه اين وسط و گاهي هم يكي فقط نردبان ترقي ميشه برا بكي ديگه و خودش اين وسط له و لورده ميشه

البته اين سريال هم اخرش حتما نشون ميده كه اينا خوش و خوشبخت خواهند شد 

ولي واقعيت  اينجاست تو همچين ازدواج عجولانه اي بعيده كسي خوشبخت بشه

حق با شما بود انگار من باید بپذیرم

و سال های سال تحمل کنم

ولی من میخام خودمو بسازم اولش

خیلی تلاش کردم اما مقطعی جواب داده

سلام دوستان یه سوال دارم ازتون  اگر برا همسر یه مشکلی پیش بیاد که این امکان براش وجود داشته باشه که محکومیت به حبس  پیدا کنه من خانوم چه وظیفه ای به عهده دارم. چکار باید بکنم ؟ متاسفانه یه مشکلی برا همسرم پیش اومده یه قضیه کوچیک بود که متاسفانه بدلیل شر و کثیف بودن طرف دعوا تبدیل شده به یه اتهام سنگین. نمیدونم الان باید چکار کنم . خودم اصلا آرامش ندارم ازون طرف روانشناسم بهم توصیه میکنه آروم و قوی باش و به همسرت  هم آرامش بده پشتش  باش.  واقعا خودم نمیتونم چند روزی آرومم بعد یهو یادم میفته بهم میریزم . من شاغلم موقعیت اجتماعی و تحصیلی بالایی هم دارم ولی الان کلا خودمو باختم کارم مختل شده حوصله ی هیچ کاری ندارم و مدام در نبود همسرم اشک می ریزم و حتی گاها به طلاق  فکر میکنم ... نمیدونم چکار باید بکنم  ؟؟

پرنسس جون ی چیز دیگ

شما همون ابتدای بحث گفتین ادم ها و شرایط باهم متفاوت هستن

قانون ها هم متفاوتن

دقیقا همینه

من متوجه شدم شما استاد دانشگاهی

خب مسلما رفتار ها هم متفتوته

مثلا زندای من شاغله.ی شغل معمولی اما هیشکی تا دیر وقت و بیخبر خونشون نمیره

ن ک فامیل ها بافرهنگ باشن خخخ ن ولی میدونن شاغله برنامه داره اما خونه بقیه تا نصف شبم باشه میشینن

من داشتم فک میکردم ک من میتونم چجوری باشم ک قانون بدای خودم داشته باشم اما چیزی ب ذهنم نرسید

من لیسانس دارم.بنظرت کار درستیه برای پر شدن وقت و یکمم هدف خودسازی باشه برم حوزه برای ارشد بخونم؟؟

اخه میدونم نباید بقیه مهم باشن اما از حوزوی ی جور دیگ انتظار رفتار کردن دارن

تو  این  جور  وضعیت  ها  اگر  عجله  کنی  میبازی  یه  مقدار  باید  صبر و  تحمل  ببری  بالا  تا  ببینی  تو این  صبر  چه  وضعیتی  پیش  میاد  و  شما  تو  این  صبر  چی  پیدا  میکنی در  اکثر  موارد  یه  جریانات  و  اتفاقات  و  مسائلی  تو  این  صبر  خودش و  بهت  نشون  میده  که  اگر  عجله  میکردی  هرگز  نمیدیدی  اونا  رو .

شما  هر  تصمیمی  بگیری  به  طور  قطعی  نمیشه  گفت  پشیمون  نمیشی! همیشه  بر  سر  دوراهی  ها  همینجوره  یا  حل  بشه  یا  صبر  بشه   چون  اگر  بخوای  تصمیم  سریع  بگیری  به  هرصورت  ممکنه  بعدش  یه  مقدار  پشیمونی  داشته  باشه.خودتون  اینجور  فکر  نمیکنی  یا  همچین  حسی  نداری؟ 

بازم  تصمیم  با  شماست   

دوراهی  همچین  خاصیتی  داره  نمیشه  قطعی  گفت

https://m.youtube.com/watch?v=b93wnL8rhPc

اين لينك مربوط به ارام سازي عضلات هست 

هرروز حدود يه ربع وقت بذاريد هم به ارامش كمك مبكنه هم كم كم ياد ميگيريد تو موقعيت هاي اضطراب و استرس خودتون رو كنترل كنيد

بیتا جون شما تو تایپیک قبل به نظرم خیلی سردرگم میومدین . چطوری رشد کردین و خودتو رشد دادی . لطفا مرحله به مرحله و با جزئیات برامون بگو . من مشتاق شنیدن هستم   

نمیدونم اصلا نمیدونم تصمیم درست چیه . هرروز هزار جور فکر میکنم و هزار تا تصمیم میگیرم ولی تو انجام همش تردید دارم