خواهش میکنم بهم مشاوره بدید در رابطه با همسرم

سلام

شاید زیاد باشه حرفام ولی نمیخوام چیزی از قلم بیوفته میخوام اگه حرفی میزنید واقعا بی طرفانه باشه و کمکم کنه

دیشب ساعت 5ونیم شوهرم اومد دنبالم بریم خونه یه کم وضعیت کاریش داغون شده این چند وقته در حدی که واسه قسطا از بابام پول گرفته اجاره خونه رو هم هنوز ندادیم

تو راه یهو دلم گرفت یهو دلم هوای حضرت عباس کرد

گفتم همه میگن باب الحوائجه حالا درسته من خیلی مومن نیستم ولی شاید روز اول محرمی دست ما رو هم گرفت

گفتم میای نذری بدیم کارت راه بیوفته گفت واقعا؟ گفتم اره یه 20 تا ظرف بگیر میدیم به این کارتون خوابا و این ادما گفت باشه

رسیدیم خونه ساعت 7 بود تا 9 بکوب کار کردم یعنی دستشویی هم نرفتم

اول که یهو رفت تو هم من انقدر بی عرضم تو واسه وصول پولام نذر کنی رفتم بغلش کردم انداختم به خنده و شوخی گفتم نه عزیزم نه اقاییم چه حرفیه میخوام کارت رونق پیدا کنه من خونه 3 طبقه میخوام میخوام 7 تا اتاق خواب داشته باشه نذر کردم کارت زودتر خوب شه که بتونی بخری برام

دوباره اوکی شد و کارا رو انجام دادیم

باز اخرش رفت تو هم گفتم چی شده عزیزم چرا ناراحتی هی بوسش کردم هی گفت هیچی چیزی نیست

غذاها رو اون کشید گفتم وای بعضیاش خیلی کم شده یه ذره ته دیگ بزارم روش

یهو شروع کرد دادو بیداد

تو کاره منو قبول نداری چرا کاری که من کردم دنبال من میای درستش کنی مگه من بچه 2 سالم چرا اصلا به من گفتی به من چه

بلند شد رفت تو حال

رفتم تو اتاق خواب با ناراحتی و اروم گفتم چه وضع حرف زدنه چرا اینجوری میکنی و همیجور هم داشتم حاضر میشدم که بریم بدیم

داد و بیداد من نمیام هر کار دوس داری بکن تو منو داشتی تحقیر میکردی گفت و گفت و گفت.....

قاطی کردم دادو بیداد گریه گفتم بریزشون دور من غلط کردم واسه تو نذر کردم گه خوردم

یه نیم ساعت گذشت اومد گفت به من ربط نداره اینا پاشو هر کار میخوای بکنشون گفتم به منم ربط نداره گفت لج میکنی وایسا نشونت میدم

همه غذاهای نذری رو از تو حیاط خلوت اورد پرت کرد تو اتاق خوابو هال

منم گفتم گه خوردم با ادمی مثل تو ازدواج کردم

صبح بلند شده حالا که گفتی گه خوردم پاشو بریم طلاقت بدم گفتم بریم گفتم تو گفتی گه خوردم گفتم اره گفتم بازم میگم بریم طلاق بده

رفتیم جلو در دفتر خدمات قضایی هی گفت برو تو گفتم نه خودت برو که افتخارش برای تو باشه

بعدم هی حرف زد گفتم تو هی حرف میزنی من حوصلتو ندارم پاشدم اومدم پایین باز

دوباره یه 4 تا حرف زدو منم تنها اومدم سرکار

من مقصرم؟؟؟؟؟؟