الان ۲ماهی میشه ک همسرم رفته سربازی
همه جا هم با مامانم بودم
همش هم خونه بودم پیشش بودم
شوهرم زنگ زد گفت بیا پیشم پنجشنبه دیگه خدمتم اموزشیم تمومه پاشو بیا چند روز پیش هم باشیم
بعدباهم برمیگردیم
منم گفتم باشه تا گفتم میخوام برم
سریع مامانم گفت تنهام
آش کی کمکم بده درست کنم
تونباشی ال و بل
اولاش ناراحت نمیشدم چون مادرم بود دیگه ولی میبینم هرررر دفعه همین وضعه تا شوهرم زنگ میزنه ک بیاد دنبالم ناراحت میشه
الانم میخوام برم گفتم عذاب وجدان دارم میخوام برم میگه ن تو هیچم عذاب وجدان نداری الکی میگی
😣 من تنهام فردا اینموقع و فلان
گفتم خب دخترشوهر دادن اینارم داره😔والا دلم برا شوهرم پر میزنه