ميدونم تاپيكم ربطي بع خوشگلي نداره ولي خب ميدونم همتون خوشگليد گفتم بيايد يه مشورت بديد
هفته پيش عروسيم بود خونوادع شوهرم اصلا هيچ محلي ندادن رسم و رسومات پيشكش حتي يه زنگم نزدن خونوادع خودم با نامزدم اومديم جهاز چيديم خونه چيديم شب عروسي ام اونقدر حالم خوب بود كه با همه مهربون و خوش رو برخورد كنم خداشاهدع خونواده شوهرم عين مهمون اومدن و رفتن كادوام كه اصلا ندادن تا الانم اصلا نيومدن ديدن خونم حالا من اصلا با اين اتفاقات كاري ندارم فرداي عروسي نامزدم رفت خونشون كه بع مامانش بگع چرا پاتختي نميايد اونم زنگ زد بع من كه ما نميتونيم بيايم منم گفتم هر جور راحتيد و تمام ابروم جلو همه فاميلام رفت هيچكس از طرف دوماد نيومد پاتختي بعدا كاشف بع عمل اومد كه نيومدن چون نميشد جاريمو نيارن نميشدم بيارن چون خانوم جاري خبر ندارع ما خونه خريديم و اگع بفهمه سر شوهرشو ميكنه چون اونا قبل ما ازدواج كردن و با شوهرم شريكن!!! خلاصه وار و مفصل گفتم
حالا امروز مادرشوهرم چند بار پشت سر هم بهم زنگ زد منم جوابشو ندادم اللن خيلي ناراحتم كه جوابشو ندادم ولي از يه طرفم ديگع دوست ندارم باهاش حرف بزنم واسه همه مادر بود بع ما رسيدني شد غريبه
ميگيد چه كنم؟؟؟ به قهر بودنم ادامه بدم