2737
2734
عنوان

شوهرم امشب کتکم زد😭😭😭

1045 بازدید | 69 پست

بعددوماه بالاخره شوهرم راضی شدامشب بریم شهرمایعنی دیدن خونواده ام پدرومادرم شهرمحل زندگی ازشهربابام اینا3ساعت فاصله داره،ازبعدازظهربرامراسم خداحافظی رفتیم خونه پدرشوهرشوهرمم رفت گم وگورشدساعت10شب اومدیکساعتم خداحافظی وروبوسی شد11...همیشه نصف شب مارومیبره ولفت میده انگارب زورمیخوادماروببره،خونه بابای خودش ک بدومیره،بعددرهال روبازکردومنوبچه بغل فرستادتوی حیاط خودش برگشت پیش نن جونش پچ پچ کردن،پسرمم خواب بودبادهم شدیدبودمنم رفتم دم درحیاط هی صبرکردم نیومدازکوره دررفتم دادزدم بیادیگه،زوداومدتوی ماشین بهم گفت بارآخرت باشه سرمن دادمیزنی منم ب شوخی گفتم ازاین ب بعدهمینه،بعدم گفتم ب رفتارهای خودت یه نگاه بندازمن دودقیقه دیربیام دادوبیدادراه میندازی هزارتیکه بارم میکنی منم یه بارازکوره دررفتم بعدش فحش ناموسی بهم دادمنم برگردوندم ب خودش گفت مادروخواهرخودت،زورش اومدبادستش محکم زدتوی سرم وموهاموکشیدمن ازدردجیغ کشیدم دستش خوردتوی سر پسرم اونم طفلی  بیدارشد،همینجوری فحشم میدادویکسره میزدتوی سرم دستشوچندبارگرفتم محکم میخواستم گازبگیرم امازورش زیادبود بعدم بچه روازم گرفت توی بغلش بوددلم نیومدبترسه موهاموگرفت ازته وسرموکوبوندچندبارب شیشه پنجره ماشین،بعدم پیاده مون کردخونه وگفت نمیبرمتون...الان انگشت دوم دست چپم خیلی میسوزه ودردمیکنه بادنکرده،بنظرتون شکسته یادررفته؟ازطلاقم میترسم دلم نمیادازپسرم جدابشم،نفسم ب نفسش بنده نمیخوام مادرشوهرعفریته ام نگهش داره،فردامیره مشهدان شاالله ک بره زیرتریلی برنگرده اعجوزه ک هرروزپسرشوبرام پرمیکنه،زندگیموداره ازهم میپاشه

سیمامامان امیرعلی وهلیامامان دایان بهم درخواست دوستی بدید...کاربرقبلیم بهار

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

2731

چرا اینجا همه با شوهراشون مشکل دارن😕افسرده شدم از وقتی اومدم نینی سایت.واقعا چه مردای بچه ننه ای وجود داره و ما خبر نداشتیم

هـمـیـن کـه در وجـودِ مـن زنـدگـی مـیـکـنـی و قـلـب کـوچـکـت در تـن مـن مـیـتـپـد خـوشـبـخـت تـریـنـم ❤98/3/11
2738
مثل رمان بود. تقصیر تو هم بوده

😶😶😶اه چیش تغصیرش بوده هان رمان بود چیه چرا اینجورین واقعن

چرا نگفتی غم داری؟                                                               من تا دلت بخواد  بغل"  داشتم.....
مثل رمان بود. تقصیر تو هم بوده

آره خب ولی حقم این نبود،خیلی تحمل کردم این رفتارهای مادرشوهرمومیبینه من بچه بغل وابستادم بازم پچ پچ میکنن

سیمامامان امیرعلی وهلیامامان دایان بهم درخواست دوستی بدید...کاربرقبلیم بهار
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز