دیشب باز دعوامون شد
اومده میگه میخوام خونه پیس خرید کنم ایران
چرا انقدر وسایل خریدی قسط درست کردی
قبلا گفته بود خونه بخرم میزنم اسم بابا بزرگم خوشحال شه
یا مثلا میگه من هرچی دارم مال بابامه
گفتم خب پس تو کا هرچی داری مال باباته پس چرا باید به خودم سختی بدم
که گفت همینی که هست
اگر میخوای زندگی کنی شرایط همینه
اکر نمیخوای برو
منم گفتم ببین دیگه نه تو احساسی به من داری ن من به تو
بذار طوری باشه بخاطر این دو تا بچه همو تحمل کنیم
که گفت یه ساعت وسط بدم انتخاب کنی یا من بدم یا تو بری
وگرنه شر بزرگی به پا میکنم
ابرو ریزی میکنم
کاری میکنم مامانت پشت تلفن التماسم کنه
که منم گفت برو
و جمع کرد رفت
چی کنم به نظرتون
برش گردونم؟ چجوری چی بگم؟
از طرفی ام نباشه دیگه از فحش و کتک و توهین و تحقیر و زورگویی خبری نیس
ولی از یه طرفم میترسم از تنهایی و ...
کاش میشد آدم شه
قبول کنه بیاد بریم مشاور و روان شناس
ولی میگی من همینم که هستم عوض نمیشم شرایط زندگی با منم همینه و عوض نمیشه