سلام دوستای گلم
من 14 سالمه و عقد یک پسر 27 ساله هستم قبل از ازدواج منو شوهرم مادرم و مادر شوهرم با هم خیلی خوب بودن و دوست بودن اما از زمانی که من و شوهرم با هم ازدواج کردیم همگی از این رو به اون رو شدیم
الان یک سال و 2 ماهه که من عقد هستم و بیشتر شب جمعه ها خونه ی مادر شوهرم میریم
شوهره منم بابا داره ولی باباش مامانشو ول کرده و یه زن دیگه گرفته و الان به غیر از 2 تا برادر شوهر های من و شوارم که از زن اولش بوده یه دختر 9 ساله هم از زن دومش داره
بگذریم
توی این مدت یک سال و دوماه که من عقد هستم هم مامانم با مادر شوهرم دعوا کرد و هم مادر شوهرم به من خیلی حرف میزد
گذشت و گذشت تا امروز که دعوای سختی کردیم صبح که منو شوهرم از خواب بیدار شدیم شوهرم به مامانش گفت نون و پنیر داریم گفت نه گفت پس کارتت رو بده به محمد جواد(برادر شوهر آخریم)تا بره بخره
گفت چرا تو نمیخری؟
شوهرم گفت چون پول ندارم
گفت پس اگه چیزی نمیخری چیزی هم نخور
خلاصه دعوا شد و شوهر من یه سیلی به مامانش زد(البته من ندیدم)مامانش هم گفت میشینن زیر پای تو و بهت یاد میدن که منو بزنی(البته فحش های رکیکی که داد به من اما غیر مستقیم و پسرش بماند)منم چشم و گوشمو بستم و هر چی تو دلم بود گفتم گفت دیدی گفتم همه اینا زیر سر زنت و مادر زنته منم میام خونتون به مامان بابای زنت میگم منم گفتم تو حق همچین کاری رو نداری
به شوهرمم گفتم دیگه به من نگو بیام خونتون که مامانت بخواد همچین حرفایی ب من و خونواده ام و تو بزنه
حالا بگین از این به بعد با مادر شوهرم چی جوری برخورد کنم؟