دوستان عزیز🌹
دیروزبعضی ازدوستان بچه هایم را، به منزل دعوت کردم.
چون کوچولو هستن باماماناشون آمدند. من اکثرمادران رایکسال ونیمه می شناسم امایکنفرراحدود۶ ماهه می شناسم.
اماخانم موقروخوب به نظرمی رسد.
حواسش به فرزندانش است ومی گفت درتهران غریب است برای این ایشان راهم دعوت کردم.
مهمانی عصرانه بودتابچه هابازی کنند.
به محض ورودایشان، بدون دست دادن واحوالپرسی به نقشه منزل مانقدداشت منازلمون نزدیکه می گفت اول قصدداشتنداینجارابخرندبعدبه چنددلیل صرفنظرکردندالبته ایراداتش اصلاواردنبود.
درمرحله بعد ایشان به عکسی که بادختروپسرم انداخته ودراتاق بچه هاروی دیواربود نقدداشت می گفت ازمن بهتروزیباترست.
شغل همسریکایک دوستان راپرسید.
نه اینکه عیبی داشته باشدامامن نمی فهمیدم یعنی چه؟چرابعضی ازمارفتارمعقول تری نداریم؟
من خیلی تدارک دیده بودم وبرای بچه هاگیفت خریده بودم.
اصلاپشیمان نیستم به بچه هاخداراشکرخوش گذشت.
امابعدمهمانی متعجب وخسته بودم.
دوست دارم بدانم شماجای من بودیدتعجب نمی کردید؟
درچنین مواقعی چه رفتاری دارید؟