اول خودم میگم ،،داغونترین عروسی، عروسی همکار بابابود که داماد ی رنو گل زده بود مثلا رفته بود دنبال عروس ،،مادر دامادجلو نشسته بود ،عروس با سه تا خوار شوهر پشت نشسته بودن که عروس پیدا نبود،نمیدونم با چه عقلی اینکارو کزده بودن،،طفلک عروس له شده بودم،،تو مراسم داخل تالار هم خواهر شوهرا نمیذاشتن عروس با داماد برقصه!!!این قضیه مال بیست سال پیشه ،،من نه سالم بود