2726

من و شوهرم سنتی ازدواج کردیم الان 4 سال از زندگی مشترکمون میگدره خداشکر خانواده هامون هم با هم خوبن

ما بعد ازدواج بخاطر کار همسرم اومدیم تهران هر دو برای یک شهرستان هستیم

خونه پدریم یک خونه قدیمی تو شهرستان بود ک حدودا 200 متره

پدرم بک روز گفت میخاد خونه بکوبه و دوباره بسازه 

بهمون پیشنهاد داد اگه دوست دارین سه طبقه بسازیم 

یک طبقه خودشون

یک طبقه برادرم

و طبقه سوم ما

خلاصه ما هم قبول کردیم 

هر سه خانواده نفری 20 گداشتیم بانک مسکن تا هر کدوم 40 وام بگیرین علاوه بر اون 40 تومن وام

من و برادرم هر کدوم نزدیک 20 .25 تومن اینا هم ب پدرم کمک کردیم برای خونه

از شانس ما ساختن این خونه مصادف شد با گرونی.اعتصاب کامیون دار ها و ....

طوری شد ک مصالح کلی گرون شد اما پدرم تو شهرستان تا اخرین توان کارهای ما رو میکرد 

مامانم طلاش فروخت زمین داشتن فروختن

خلاصه ساختمون رو ب هر بلایی بود ب سرانجام رسوندن البته بدون آسانسور چون آسانسوری ک 30 تومن بود یهو شد 100 تومن

حالا با اینها کار ندارم 

این خونه سه طبقه طبقه اول ب اسم پدرم

دوم برادرم

سوم ب اسم من (البته ب اسم من برای این ک همسرم اکثرا تهران بود و کارهایی بانکی و محصر و..)من شهرستان راحتر میتونستم برم و بیام و همسرمم بنطر میرسه با اسم من مشکل نداره هر چند دوست دارم در اینده ب اسم هردمون باشه

اما یک چیز برام عداب شده هر وقت ب همسرم از مدل کاشی و رنک کابینت و هر چی از همسرم میپرسیدم میگه خودت میدونی  من نمیدونم 

هیچ نطری  نداشت و نداره

تو دلم گفتم اشکال نداره

تا اینکه سرامیک کف ساختمون سرامیک کار خوب در نیاورد و همسرم اومد دید خیلی عصبانی شد 

راستش من جلو پدر و مادرم خیلی خجالت کشیدم چون من و همسرم مخصوصا ایشون هیچ موقع دنبال کارگر و مصالح و...نبود همه اینها بابام دنبالس بود و بابام هم یک سر داشت هزار تا سودا هم گرونی خورد هم دست تنها و هم اولین بارش بود ساختون میساخت

خلاصه شوهرم انقدر عصبانی شد 

اخرش دیدم حرس میخوره بهش گفتم تو رو خدا انقدر حرس نخور تو این رو ی کادو از طرف پدر و مادرم ب من در نظر بگیر ک توم توش کمک کردی

من اگه هزینه ای هم داشته باشه طلاهایی ک پدر و مادرم کادو بهم دادن رو میفروشم باقی هزینه خونه رو میکنم مثل اینکه هدیه طلا اونها رو تغییر دادم بخونه

خدایی هست ک بزرگتر از اقیانوس ها.مهربونتر از همه مادرهاست و نزدیکتر از همه کس بهم(از رگ گردن هم نزدیکتر)خدا جونم تنها تنها از تو یاری میطلبم.

نمیدونم بهش چقدر برخورد این حرفم اما دیگه واقعا نمیدونستم چکار کنم یک  عصبانیتش فروکش کنه

اما ی چیز آتیشم میزنه میگه در مورد اون خونه دیگه اصلا باهام حرف نزن


خدایی هست ک بزرگتر از اقیانوس ها.مهربونتر از همه مادرهاست و نزدیکتر از همه کس بهم(از رگ گردن هم نزدیکتر)خدا جونم تنها تنها از تو یاری میطلبم.
نمیدونم بهش چقدر برخورد این حرفم اما دیگه واقعا نمیدونستم چکار کنم یک  عصبانیتش فروکش کنه اما ...

خوب نزن.خوش به حالت.خونه دارم شدی.مثله من حساس نباش.بعدا اسیب میبینی


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اهان اینم بگم قرار شده خونه رو بدیم اجاره قسط بانک مسکن از اجاره بدیم

اون 20.25 هم ک گفتم دادیم ب پدرم .حدواد نصف شاید بیشترش از پس اندازهایی بود ک سوهرم بهم پول میداد

خدایی هست ک بزرگتر از اقیانوس ها.مهربونتر از همه مادرهاست و نزدیکتر از همه کس بهم(از رگ گردن هم نزدیکتر)خدا جونم تنها تنها از تو یاری میطلبم.
2728
نمیدونم بهش چقدر برخورد این حرفم اما دیگه واقعا نمیدونستم چکار کنم یک  عصبانیتش فروکش کنه اما ...

ناراحته كه لنام شما هست و از طرف پدر و مادرت اوووووف اين جنس داماد رو خدا ميشناسه فقط

هدیه ندادن پدر و مادرت پولشو همسرت داده

شوهرت معلومه راضی نیس اما به خاطر تو چیزی نگفته

گیر نده دلخوری پیش نیاد

اگه نظرتون مخالف منه به قصد فرو کردن نظرتون ریپلای نکنید چون احتمال رنگی شدنتون هست

چرا انقدر درگیر پول و مالکیتی عزیز میگی نیستی ولی خیلی هستی 

ول کن یه خونه دارین توش زندگی کنین تموم شد رفت حالا از سرامیکام خوشش نیومده که نیومده مگه میخواست باهاشون سلفی بگیره باهاش بحث نکن

اهان اینم بگم قرار شده خونه رو بدیم اجاره قسط بانک مسکن از اجاره بدیم اون 20.25 هم ک گفتم دادیم ب پ ...

فقط ک پول نیست

دوندگی و زحمتم هست-

اگ میخاستین خونه اماده بخرین پول این دوندگیا رو دوبله میگرفتن ازتون

دنیا هزارتا رنگ داره...یکیش سیاهه!

واسه همینه بابام از خونه شریکی بدش میاد

فعلا چیزی بهش نگو تا آروم بشه

خونه هم بزار به نامت بمونه اصلا حرفی راجع بهش نزن

دیگه هم نگو اون هدیه از طرف پدرو مادرم بوده

کم کم درست میشه

فقط 18 هفته و 2 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
کاش اینقدر خود تحقیر نباشیم🥲.🇵🇸🫒🕊️
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز