بیایت خاطرات زایمانامو تعریف کنم فقط تایپ نکردم صبوری کنیت.زایمان اولم .سنو زده بود چهارده خرداد زایمان میکنم از روز سیزدهم ی کوچولو دردای ریز داشتم که همرا با لکه های خون بود و میدونستم زمان زایمانمه حموم کردم و چون میگفتن دردش در حد پریوده رفتم زایشگاه معاینه شدم و گفتن که رحمت بستس واصلا باز نشده برو خونه تا اینکه پزشکمو دیدم گفتم خانم دکتر درد دارم ولی بستریم نمیکنن