منو پسرم بهم وابسته ایم . بیشتر من البته . جوری بود که پیش ۲ هرکاری میکردم بدون من مهد نموند . اما وقتی عادت کرد مهد دیگه کاری بامن نداشت . اما من نمیتونستم جاش بزارم برم خونه . الان به حدی استرس اول مهر گرفتم که یهو ساعت ۵ صبح یا ظهر یا شب یادم بیفته .دیگه تپش قلب و دلشوره میگیرم . نگرانم . اتفاقی براش تو مدرسه نیفته . کسی اذیتش نکنه . درسش سنگین نباشه براش . کسی باهاش بد نشه . همه اینها شده کابوس برام . ساعت۵و نیم صبح اومدم برم آب بخورم . یادم افتاد .خواب از سرم پرید . کسی تجربه داشته دوستای من ؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
پیش دبستانی بهتره . محیطش کوچیکتره . ولی مدرسه .. واقعا چکارکنیم
من سر دخترم اینقدر نگران نبودم که سر پسرم هستم،فکر کنم به خاطر اینه زیادی وابسته منه.ولی اولش فکر کنم سخت باشه کم کم عادت میکنیم.دوستم میگفت هفته اول که دخترش رفته بوده مدرسه تا یه هفته گریه میکرده ،دخترش نه ها،خود دوستم،بعد عادی شده براش