گفت من ن خونه دارم ن ماشین ن پولی چیزی.
دیشبم اس داد گفت ک بر نمیگردی گفتم ن.
میگفت تو خانوادت دلسوزت نیستن.
خودتو بدبخت کردی .ازین حرفا
منم گفتم منو از ذهنت بیرون من.
بعدم گفت مردی ک بره با زنی ک از شوهرش شکایت کرده و وکیل گرفته زندگی کنه ی بی شرفه.
گفت عاقبتت رو میبینم ،منم بلاکش کردم.
الان یک ماهه قهرم.گفت میرم شکایت میکنم تو بچه هامو دزدیدی.منم گفتم بچه شیرخوارو چطور ب تو بدم؟من نامه عدم سرویس دهی ماشین رو گرفتم.اما اون گفت فروختمش زندگی رو حراج کردم تا هزار تومن هم ب تو ندم.