بچه ها من تو تاپیکام گفتم که بالای مادرشوهرمم ولی در کلل میشه گف باهمیم کلا
مثلا ناهار درست کرده سیب زمینی سرخ کرده و گوجه
بعد من سفره باز کردم خوردیم سفره رو جمع کردم بردم شستم گذاشتم سرجاشون خانومم نشسته بود از جاش تکون نمیخورد
بعدشم یکم پیش اومده میگه چرااااا اینارو اینجوری کردیییییی😲
منم سریع بلند شدم ببینم چی شده میگه پوست گوجه مونده تو ظرف شویی یکیشم افتاده کنار سطل آشغال
گفتم نه من شستم تمیز کردم حتی تو ظرف شویی روهم با دستمال ریکایی تمیزش کردم
میگه نه بامن بحث نکن
بعدش میگه ظرفا رو شستی یکیش لکه داره کسی مجبورت نکرده ظرف بشوری هاااا دست نزن اگه نمیتونی بشوری
منم گفتم اینهمه وقته ظرف میشورم حالا یدونش لک داره این حرفارو میگی بهم؟؟؟؟
بعدش کاشف ب عمل اومده اون ظرفی ک لک داشته رو پدرشوهرم شسته گذاشته
انقد اعصابم خورده
کسی روهم ندارم باهاش درد و دل کنم حرفامو بگم بخاطر همین اینجا گفتم بگم بلکه یکم سبک بشم