یاد دیشب افتادم بچه ها جاری کوچبک من بارداره خودش تپله بعدبارداریش خودش میگه ک غذاشم چندبرابرشده دیشب یه قوتی شیذینیو گذاشت جلوش گرم حرف زدن نصفشو خورد منم چیزی نمیگفتم خندم گرفته بود خیلی شیکموعه یهو به برادرشوهرم گفت صدراااا میگم ازون بستنی شکلاتیابوداااا یهو برادرشوهرم گفت بیامنم بخووور😁😁😁 یهو هنگ کرد اصلا