همش باید حرف حرف خودش باشه اگ غیر این باشه میفته رو دنده لجبازی....
یکساعت پیش را افتاد سمت خونه مادربزرگش که شهرستانه تا بره تعمیرات خونشون و انجام بده و تا عصر برگرده منم گفتم وقتی تازه چند روز پیش برگشتم دلیلی نداره برم ونرفتم،الان اونم لج کرد بیدار شدم بهش صبونه بدم بدون خدافظی گف نمیخورم ورفت..منم براش لقمه گرفتم تا ماشین و از حیاط بیرون ببره لقمش و ببرم بدم رفتم گف نمیخوام گفتم ک نمیخورم ودستمو رد کرد منم حرصم گرفت لقمش و پرت کردم تو کوچه جلو ماشین وبرگشتم