2737
2734

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

2728

اين كه يه بار با مادر شوهرم  خونه شون   دعا داشتن منم رفتم  بعد هنوز مداحه نيومده بود گفتن كه توي گوشيش نوحه داره منم داشتم گذاشتم براشون بعد تموم سد رفت اهنگ بعدي كه حامد پهلان بود

خلاصه ابروم رفت

خدایا شکرت 🙏🏻
2738

وای یه بار من رو یه بلوک ستون مانندی نشسته بودم و داشتم دسته ی عزاداری رو نگا میکردم، قشنگ رفته بودم تو حس که یهو یه چیز فوق سنگین افتاد روم.یه جیغی زدم که همه برگشتن سمتم. زهره ترک شدم .برگشتم دیدم یه مرد چهارشونه پاش پیچ خورده افتاده رو من. بدتر از همه مامانم انقد خندید، منم دعواش میکردم، چادرس رو کشیده بود رو صورتش، داشت ضعف میکرد از خنده. 

 خیلی 
من هر سری میرم هیئت عاشق میشم😑😂

میخای دیگه نرو به خودت رحم کن😂😂...امام حسینم راضی نیست والا

هر چه اید به سرم  باز بگویم گذرد                                     حیف ازین عمر     که با می گذرد، می‌گذرد    💔💔
البته این سوتی من نیست از یکی از فامیلامونه

یک بنده خدایی تعریف میکرد اخرای تعزیه خونیه عاشورا رسیده به مراسم بعد از بس گریه کرده بوده چشماش بزور میدیده و میخواسته خودشو به خیمه امام حسین برسونه وقتی رسیده رفته تو خیمه و شروع کرد به گریه کردن یکدفعه میبینه بوی دود میاد و صدای چند نفر که میگن این خیمه مونده به خودش میاد میبینه ای داد بیداد رنگ خیمه قرمزه نگو خیمه شمر بوده هیچی داد میزنه  که من تو خیمم اتیش نزنین

 میان میگن حاج خانوم اینجا چیکار میکنین میگه ببخشید فکر کردم خیمه اما حسینه بعد اون مردا یک نگاه به لباساشون کردن و یک نگاه به بدل امام حسین و سپس این بنده خدا رو به سمت بیرون هدایت کردن

2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز