مثلا من برم با همسرم بیرون شام بخورم یا برم مسافرت ولی مامان و بابام تو خونه تنها باشن خیلی دلم میسوزه واسشون یا همسرم بچگی خوبی نداشته خیلی دلم واسش میسوزه وقتی میبینم به سختی و خاطرات بد بزرگ شده. زن داداشم خیلی دختر خوبیه ولی اگه چیزی بهم بگه به خاطر داداشم دلم نمیاد جوابشو بدم غصه بخوره داداشم دلم میسوزه واسش. از اینا بدتر پیر زن یا پیرمرد تو خیابون میبینم حالم داغون میشه که معلوم چه زندگی داره و شروع میکنم واسش صلوات فرستادن و خیلی چیزای دیگه. روز نمیشه این احساسات رو نداشته باشم و حال دلم خراب نشه. شماها هم همینجوری هستید؟ چطوری اخه به این چیزا فکر نکنم؟