دوستم(سارا) تعریف میکرد ک یکی از دوستاش(بهار)خواهر زادشو تو یه مدرسه ایی ثبت نام کرده......
(یکی از دوستاش(بهار) حدود۳۵ سالشه و لیسانس روانشناسی داره)
بعد از یه مدتی آدرس این مدرسه تغییر میکنه و به جای دیگه نقل مکان میکنه ک تو یه بنر آدرس جدید رو تو مکان سابق ذکر کردن.....همین دوست دوستم (بهار)وقتی این بنر رو میبینه ب دوستم(سارا) میگه عه پس منم برم آدرس جدید تو پرونده خواهر زادم بنویسم....دوستم(سارا) از این حرفش متعجب میشه و ازش میپرسه ک آیا شما نقل مکان کردید؟!آیا خواهرت نقل مکان کرده!!!!؟؟؟اونم میگه نه....
بعد سارا ب بهارمیگه پس آدرس جدید دادنت برا چیه دیگه.......
بعداز یه مدت سارا به یکی دیگه از دوستامون(لیلا) ک تو اون مدرسه یکی از فامیلاشو ثبت نام کرد این خاطره رو تعریف کرد و کلی بش خندیدن......یبار ک هر سه تاشون تو یه جمع نشسته بودن اون لیلا میخواست بهارو دست بندازه
به سارا گف راستی سارا جون حالا ک ادرس مدرسه تغییر کرده منم باید ادرس جدید بدم؟
بعد بهار رو به لیلا میکنه میگه منم همچین سوالی از سارا پرسیدم ولی جواب درست حسابی بهم نداد....
خخخ....
بیچاره سارا فک میکرد بهار از حرف اونروزش قانع شده....
کلا بهار سوتی زیاد میده