من چون زندگیمو دوست داشتم و همسرم بیماره یجورایی چون تو بچگیش باباش خیلی ضدو نقیض تربیتش کرده یجورایی عمدی نبود پزشکی قانونی و این چیزا نرفتم. بعد اونم تکرار نشد تجربه خیلی تلخی بود. ،
درکل میگم اگه اون حرفا نبود بدو بدو میرفتم و ابروی خودمو شوهرمو میبردم اخرم میومدم دوباره سر زندگیم دست از پا دراز تر ولی اون حرفا باعث شد بخودم تکیه کنم و یدونم غیر خودم هیچکسو ندارم پس باید مشکلاتمو حل کنم
درست میگه خیلی جاها نباید ادم ارزش خودشو بیاره پایین چون حرف پیش پا افتاده ای هست منم خیلی بهتر شدم البته من بواسطه شوهرم چون اوتم تنده وقتی دعوا میکنیم طوفان میشع ساختمون میلزره ت این یه سال فهمیدیم داد و دعوا بجایی نمیرسه جفتمون ضربه میخوریم مخصوصا وقتی دست روم بلند کرد مکنه افسردگی گرفتم اونم نابود بود تا یه مدت شبا گریه میکرد و تو چشام نگاه نمیکرد دیدم برامون گرون تموم میشه الان خیلی تغییر کردیم خداروشکر توام تو زندگیت ضر به میبینی یاد بگیرحرف حقو چطوری و کجا بیان کنی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
0 ثانیه پیش
0 ثانیه پیش
1 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
