2737
2734

من چند سال پیش داداشم و از دست دادم اونوقتا داداشم نامزد داشت ی دختره بود ک با این‌ حال ک از من بزرگتر بود ولی دوست بودیم باهم .. داداشمم خیلی خیلی زیاد دوسش داشت .. از طرفی یه برادر ناتنی هم دارم‌ که پسر عموم میشه ولی چون پدرش از یه سالگی فوت کرده ما کلا باهم بزرگ شدیم .. زنموم هم طبقه ی بالای خونه ی ما زندگی میکنه.. پدرم دقیقا مثل پدرِ واسه پسر عموم .. یه طوریِ که من همیشه حتی وقتی بچه بودم میگفتم دوتا داداش دارم .. داداشم ک چند سال پیش فوت کرد ب حدی حال روحی من و زن داداشم خراب شد که مثل دیوونه ها شده بودیم .. حتی پدر و مادرمم از دستم خسته شده بودن ..اونوقتا تنها کسی که همه جوره پشتم بود همین داداش ناتنیم بود .. بعد از چند سال کلی دکتر روانپزشک و روانشناس و اینا رفتیم تا حال روحیمون به کمک پسر عموم خوب شد .. تا اینک پارسال پسر عموم اومد به بابام گفت ک من از نازنین (زن داداشم ) خوشم اومده .. و میخوام اگه اجازه بدین بیام خاستگاریش .. (ما رسم داریم ک بعد اینک ی دختر شوهرش میمیره دیگه پیش خونواده ی شوهرش زندگی میکنه و ی جورایی دختر اونا ب حساب میاد .. )

بابای من هم با کمال میل قبول کرد و گفت تو پسرمی میشناسمت اون دختر هم مثل دختر خودم دوس دارم با مادرت صحبت کن منم با پدر و مادر نازنین صحبت میکنم .. 

(پسر عموم الان ۲۵ سالشه .. یادم میاد اولین و آخرین باری ک اسم ازدواج با یه دختر و آورد ۱۷ سالش بود اونوقتا من بچه بودم .. که مادرش ساز مخالف زد و دختر مورد علاقه ی پسر عموم ازدواج کرد یعنی ب قول خودش اون عشق بچگیش بوده ولی حالا واقعا دل به زن داداشم داده ) 

وقتی پسر عموم به مامانش گفت .. زنموم کلی داد و بیداد کرد ک نع شرم و حیا نداری ک این دختر قبلا عقد کرده .. هرچه قدر با زنموم صحبت کردیم ک این دختر فقط دوروز عقد پسر ما بوده روز سوم شوهرش و از دست داده .. به گوشش نمیرفت و میگفت آبرومون تو فامیل میره چون نحسی میاره دختره عقد کرده با پسر مجرد ازدواج کنه .. 

بدون اینک با پسر عموم هماهنگ کنه همون شب رفت با فامیل خودش صحبت کرد ک برن خاستگاری دخترش.. شب یهویی به پسر عموم گفت .. وقتی هم پسر عموم داد و بیداد کرد ک این چ وضعیه زنموم شروع کرد به آه و ناله کردن ..ب هر بدبختی شد پسر عموم و راضی ب رفتن کرد .. ماهم باهاشون رفتیم .. ولی زن داداشم نیومد .‌ وقتی رفتیم اونجا انگاری همه راضی بودن تو همون جلسه ی اول انگشتر و کردن دست دختره .. شبش پسر عموم وسایلاش و جمع کرد و گفت من دیگ اصلا تو این خونه نمیمونم .. زنموم هم دوباره شروع کرد ک اگه بری نفرینت میکنم و فلان و بیسان .. اصلا مگه من مریض نیستم وصیت میکنم ک تو با این دختر عقد کنی .. ( آخه زنموم داره میمیره همه ی دکترا هم گفتن که نهایتش تا سه سال بیشتر زنده نیست ) 

پسر عموم هم جونش ب مادرش بستس چیزی نگفت .. هرکاری کردیم زنموم و منصرف کنیم فایده نداشت .. پسر عموم هم قسم و قرآن میخورد ک من هیچ علاقه ای ب این دختر ندازم ..  تصمیم گرفتیم که پسر عموم بره ب دختره بگه دوسش نداره  همین کارو هم کرد به دختره گفت ک دختر خوبی هستی ولی این ازدواج فقط به خاطر مادرمِ ..  ولی دختره انگاری لج گرفته باشه یا از قبل خبر داشته باشه فقط عصبانی شد و ی هفته ای با پسر عموم حرف نزد ولی بعدش زنموم و مادرش در گوشش خوندن ک عاره تو میتونی عاشقش کنی و عشق به وجود میاد دوباره دختر آشتی کرد .. بعد از اون کلا کاری کردیم ک پسر عموم و زن داداشم هم و نبینن .. از یه طرف پدرم مدام به پسر عموم میگفت ک عاره بچسب ب زندگیت و دل بزار برای زندگیت میتونی درستش کنی .. از طرفی هم منم ب زن داداشم میگفتم ک عاره دل بکن اون دیگه زن خودش و داره .. 

تا اینک ۹ ماه گذشت .. هروقت من زن داداشم و میدیدیم چشماش پر اشک بود و میگفت این چ سرنوشتی ک من از هرکی خوشم میاد خدا ازم میگیره .. حال و روزش مثل زمانی شده بود ک داداشم مرده بود .. از طرفی هم پسر عموم مثل یه مرده ی متحرک فقط زندگی میکرد ت لبخن

این کاربری دست دختر خالمم هست گاهی ی تاپیک تاپیکی میزنه خیلیییی کم ‌‌‌‌.. اون متاهل من مجرد خب پس ی وقتایی ی تناقضایی داره تاپیکا چون از دوتا جهان متفاوتیم  دختر خالم دیگه شماره نداشت ک با خط خودش کاربری بسازه ) من عضو کمپین تحریم همگانی نینی سایتم 😂از تاریخ ۱۰/۱ ( اول دی ماه ) ..‌هیچ تاپیکی نزنیم و هیچ تاپیکی هم شرکت نکنیم .. 🖐🏻 دق و دلی تموم گرونی ها و اعتراضایی که باید میکردیمو نکردیم توی زندگیمون رو سر سایت خالی کنیم؟ 😂😂 گناهه ( ولی شوخی در رفته متحد شیم این ماجرای عکس حل شه به حرفمون گوش کنن  ) 

ببخشی دستم خورد ارسال شد 

این کاربری دست دختر خالمم هست گاهی ی تاپیک تاپیکی میزنه خیلیییی کم ‌‌‌‌.. اون متاهل من مجرد خب پس ی وقتایی ی تناقضایی داره تاپیکا چون از دوتا جهان متفاوتیم  دختر خالم دیگه شماره نداشت ک با خط خودش کاربری بسازه ) من عضو کمپین تحریم همگانی نینی سایتم 😂از تاریخ ۱۰/۱ ( اول دی ماه ) ..‌هیچ تاپیکی نزنیم و هیچ تاپیکی هم شرکت نکنیم .. 🖐🏻 دق و دلی تموم گرونی ها و اعتراضایی که باید میکردیمو نکردیم توی زندگیمون رو سر سایت خالی کنیم؟ 😂😂 گناهه ( ولی شوخی در رفته متحد شیم این ماجرای عکس حل شه به حرفمون گوش کنن  ) 

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

بنازمت کاش همشو‌گذاشته بودی کاش همه یاد میگرفتن اینجور بگن .حالا خب 😂😂😂

سلام 😂😂😂نمیدونم چی بنویسم 😂😂اسمم آش دوغه 😂😂پروفایلم دوتا قابلمه هست دلت خواست بگو 😂😋نگید چرا زرد بعضی جاها زرد درست میکنن 😂دیدار یار عاشق دانی چه ذوق دارد مانند ابری که دربیابان برتشنه ای ببارد 😂نمیدونم چرا یه دفعه این شعر اومد تو ذهنم 😂من مدافع مادرشوهر وخواهرشوهرم 😂😂فرارررررررر💃💃💃💃💃💃الکی گفتم 😂😂😂😋آخه اینجا همه طرفدار عروسن 😂ولی من طرفدار حقم .دوستدار شما آش دوغ 😂💖💔راستی عکس پروفایلم از خودم نیست از اینترنت گرفتم 😂اگ شاد شدی یه صلوات بفرس😛😛😛کجا بفرستو وبرو 🤣
2728
2738
پسر عموت كه سني نداره واي ميستاد سه سال ديگه مادرش ميمرد ازدواج ميكرد

اینم راهیه😆😂😂

  خدایــــــا شکرت منم مامان شدم   دوستای عزیزم لحظه ای که فهمیدم برای همتون دعا کردم و میکنم شمام برای من دعا کنین نی نیمو صحیح و سالم بغل کنم اللهم صل علی محمد و آل محمد😍     ❤💚دخترخوشگلم خوش اومدی به زندگیمون😍😘منو و بابایی بی صبرانه منتظرتیم گل دخترم😘😘دختر قشنگم به دنیا اومد😍خدایا شکرت❤
این چه رسمیه که دختر مردم با شما زندگی کنه؟!

رسم نمیشه گفت مام یکی از فامیلامون شوهرش فوت شده ولی پیش خانواده شوهرش زندگی میکنه چون بهش عادت کردن هر چند خودشم شاغل ولی پدر مادرم نداره

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز