چرا انقد زود بچه دار شدی فاصله سنی بچه ی دوم با اول خیییلی کمه
در صورتی که دخترم ۵ سالش بود که باردار شدم انقد ازین حرفا زدن تا پسرم تو ۵ ماهگی سقط شد😢😢😢
حسودی.ازحسادت سکته میکنی.بدقدمی.نازایی.
فاصله سنی پسرم با این بچم ک باردارم ۶سالو ۴ماهه ینی خودمون نخواستیم چون شرایط مهیا نبود اون مادرشوهرم اسم کسی ک باردار نمیشه میاورد میگفت مثل تو ک دیگه حامله نمیشی تو روم مستقیم گفت حالا جلوگیری داشتیما
زن برا بچه امون گرفتیم که فقط بزاد
ما بچه دار نمیشدیم مشکل از پسرشون بود آزمایشاش همشونو دیده بودن وباسوادن اما هرکی سوال میکرد چرا عروست بچه دار نمیشه با کمال پررویی میگفت نمیدونم از عروسم سوال کنین من خنگم چون شوهرم کوچیک نشه میگفتم فعلا زوده
کلا بدونید ک از ده تا حرف خانواده شوهر پونزده تاش تیکه و منظور داره...
شاید متوجه نشید ولی حتی سلامشونم بی طمع نیست
میگم چه فایده داره گفتن این حرفو استارتر؟
بیشتر کینه و کدورت ها یاداوری میشن با این تاپیک
یادآوری و تکرار تلخی ها فقط باعث میشه بیشتر اذیت بشید
هیچ سودی نداره
خودت رو مشغول کن تا بهش فکر نکنی
بارداریم هی مادرشوهرم را ب را میگف توچرا ویار نداری حتما بچت پسره دیگه 😠خدا کنه بچت دختر باشه. بشه دختر دوسش داریم
خیلی گفتن خیلی زباد
که تو لاغری نمتونی یه بچه بزایی
اینکه پسرم را حروم کردم یعنی اینکه با من ازدواج کرده حروم شده
خیلی دلم را شکستن
از خدا میخوام یه بچه سالم و تپلو بهم بده چون از ته قلبم شکستم و خورد شدم چون وسط سفره جلو همه گفته
خانواده شوهر کلا هیکلشون تلخه نیازی ب حرف تلخ ندارنن
خواهر شوهرم داشت از یه زنی با شوهرم حرف میزد و میگفت فلانی باسنش خیلی بزرگه
