شمر از سطر هفت از هفتمین ان
عقیدترا بران ای صاحب فال
ز «ب» از منعمانت ، فتح بابست
ز «ث» دنیا و دین بر دست می آر
ز «ح» از اقربا ، جام خوشی نوش
ز « د » اصحاب دولت را خبرگوی
ز« ر » نیکی بود ، شادان نشینی
ز «س» بینی سعادتهای بی حد
ز «ص» ای خواجه ، صبر و مکث باید
ز «ط» زاهد شوی ، تقوی برانی
ز «ع» امر محبتها عیان است
ز «ف» شادی تو را باشد به هر حال
ز «ک» ایمن نباید بود از هول
ز «م» آید ملامتهای مشهود
ز «واو » ت هست نعمت توی در توی
ز « لا» تشویش باشد نی نه چندان
که خشنود انی از نعم المابی
گشا مصحف،ورق زان هفت گردان
ز هفتم سطر،حرفِ اولست قال
چو فال آید « الف » خیر و صواب است
چو «ت» آید ، بباید توبه زان کار
چو «ج» آید ، بکن جهدی و می کوش
چو «خ» آید، امان از خوف میجوی
چو « ذ » آید، تو خود آن خوار بینی
چو « ز » آید، بیابی مالِ بی عدّ
چو «ش» آید، خصومت پیشت آید
چو «ض» آید،در آن کار است گرانی
چو « ظ » آید، ظفر بر دشمنان است
چو «غ » آید، خطر باشد،بده مال
چو «ق» آید، شوی مقبول در قول
چو «ل» آید ، برآید حاجتت زود
چو «ن» آید، بود آن کار نیکوی
چو «ه» آید ، خدا خشنود و خصمان
چو «ی» آید ، زغایب مژده یابی