2737
2734
عنوان

خواستگار خجالتی

2229 بازدید | 32 پست

سلام میشه لطفا به من کمک کنید....😥

داستان من اینجوریه که خونواده ما حدودا ۵ سالی میشه با یه خونواده ای آشنایی داریم و خیلی هم با هم صمیمی و دوست هستیم، من اسم این خونواده رو ب میذارم. ما درباره خونواده ب همه چیز می دونیم ولی خیلی وارد حیطه خصوصی شون نمی شیم. مثلا از قبل می دونیم که آقای ب یه برادر مجرد دارن که شاغل هستن و خونه و زندگی شون روبه راه هستش، ولی چرا ازدواج نکردن یا نمی کنن نمی دونیم هیچوقت هم نمی پرسیم ازشون. هیچوقت هم پیش نیومده که برادرشون رو ببینیم.

چند وقت پیش آقای ب و همسرشون اومدن خونه مون که مثلا زیر زبون منو بکشن که چرا ازدواج نمیکنم و الان کسی توی زندگیم هست یا نه.... منم گفتم فعلا برنامه ای ندارم و میخوام درسم ادامه بدم و ....ولی مستقیم هیچ چیزی نگفتن.

گذشت تا دو هفته پیش، آقای ب منو از بابام برای برادرش خواستگاری کرد یعنی در واقع تقاضای آشنایی من و برادرشون رو می کنن، اینو بگم برادر آقای ب به گفته خودشون ۱۲ سال با من اختلاف سنی دارن، 

بابای من بخاطر اینکه نظرشون این بود که چون آقای ب خیلی انسان شریفی هستن و آدم خوبی هستن ما تقاضای آشنایی رو قبول کنیم، من به شدت مخالف بودم اول اینکه اصلا قصد ازدواج ندارم، دوم اختلاف سنی مون زیاده و سون من از ظاهر آقای ب خوشم نمیاد هر چند ایشون خیلی خیلی با شخصیت و محترم هستن، ولی ظاهر زیبایی ندارن و منم گفتم برادرش هم شبیه خودشونه حتما، من دوست ندارم از همین الان بگید نه، اما بابام قبول نکردن و گفتش باید دلایل منطقی داشته باشیم، و بالاخره پذیرفت که برا آشنایی اولیه بیان.......😥

من چون اصلا راضی نبودم حتی خواستم هر وقت اومدن واقعیت رو به خواستگار بگم که من راضی نیستم و اینم به اجبار بابام هست که حداقل یه بار ببینیم، ولی بعدش پشیمون شدم و گفتم زشت میشه و بهشون بر میخوره،  پس همش دعا می کردم خدایا یه کاری کن اون از من خوشش نیاد و تمومش کنه........


اما متاسفانه یا خوشبختانه من در دیدار اولیه ای که برادر آقای ب رو دیدم کاملا نظرم عوض شد.....بر خلاف ذهنیت من ایشون خیلی خوش چهره بودن، حتی خیلی جوون تر از سن واقعی شون نشون میدادن، همون دیدار اولیه من خیلی ازشون خوشم اومده......

وقتی با هم صحبت می کردیم ایشون خیلییییی با حجب و حیا بودن خیلی کم بهم نگاه می کردن من احساس کردم خجالت میکشه مستقیم توی چشمام نگاه کنه ولی با احترام صحبت می کردن، جلسه اول تموم شد و قرار شد دو طرف فکراشونو بکنن اگر ما نخواستیم خبر بدیم دیگه جلسه دوم نداشته باشیم و اگر اون از من خوشش اومده قرار جلسه بعدی رو بذاریم. الان حدود ۴ روز گذشته ولی هنوززززز هیچی نگفتن.....😑😑😓من واقعا قصد ازدواج نداشتم، ولی الان واقعا استرس دارم و ناراحتم ممکنه این آقا از من خوشش نیومده باشه؟؟؟!!! لطفا منطقی جواب بدین ممنون.

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

اره ممکنه 

چون تو قبلا خواستگار راه ندادی امکان داره نا پخته عمل کرده باشی

من به دوستی مجازی اعتقادی ندارم! و در این فضا با احترام به همه عزیزان، با توجه به تجربه ام ،هیچ درخواست دوستی را نمی پذیرم🙏🏻
2738
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز