سه تا برادر
شوهر دارم و یه جاری...من دومی
م...همی
خانواده همسرم به جاریم اهمیت م
یدن م
شکلی ندارم
فقط م
شکلم اینه چر
ا با من حر
ف نمیزنن؟وقتی دور هم جمع می
شیم اص
لا انگار وجود ندارم ولی جاریم هی حرف میزنن.خودمم میام باهاشون حرف بزنم جوری جواب میدن پ
شیمون میش
م.همی
شه بعدش
میام خون
ه گری
ه میکنم.چیکار باید کرد؟