برادرم دو سه سال هست که جدا شده ولی همچنان درگیر مهریه و ... است حتی یکبار هم به خاطر مهریه افتاد زندان
همیشه ی خدا طلبکاره از همه
اعصاب واسه مامانم و بقیه نذاشته خودشم عصبی شده جوری که نمی شه باهاش حرف زد سریع جبهه می گیره الانم گیر داده که باید از اینجا بریم وگرنه اینا دوباره منو میندازن زندان بچه مو ازم می گیرن آخه بچه شم با داداشم زندگی می کنه
اصلا" به هیچ صراطی مستقیم نیست
کاش می شد کاری کنم