خواهرم و شوهرش مثل ما از خانه ی پدریم فاصله دارن
ما یه شهریم اونا یه شهر بابامیناهم یه شهردیگه
از اواخر تیر تا الان خونه ی مامانمینا بودن باهم فقط شوهرش یک هفته ده روز رفت و برگشت
منم چون دوست دارم اونجا باشم دو هفته رفتم موندم
اما شوهرم کار داشت و نبود کلا دوسه روز موند ک خونه باباشینانم رفت
بهش میگم بیا یه هفته مرخصی بگیر ماهم بریم اونجا بمونیم یکم من مردم از بس خونه تنها بودم.میگه من خجالت می کشم خرج خودمو زنم و بابا بده
میگم بابام از خداشه مابریم میگه نه نمیام
مرخصی میگیرم سفرمچون بارداری نمیتونیم بریم
می مونم خونه پیشت
اخه این چه فایده
یعنی چی روم نمیشه
هر موقع برم خودم تنها اونجا باشم خواهرم با شوهرش داداشم باخانومش من تنها چون کار داره
خیلی سخته
چکارکنم من اخه دوستان میگن خیلی تنها نرو زیر سرش بلند میشه
میشه مگه قید خونه بابام و بزنم؟