بیاید از چندش ترین اتفاقای زندگیتون بگین😂اول خودم میگم٫یبار دندون مصنوعی بابابزرگم گم شده بود هرچی عمم گشته بود پیدا نشده بود خلاصه یه شب یه مهمون گردن کلفتی میاد خونشون همه میخواستن یه پذیرایی فوق العاده کنن عمم میره شربت درست میکنه با پارچ میاره برای مهمونا ک اونجا با پارچ بریزه تو لیوان عمم جلو مهمونا هی هم میزنه میبینه یخ اب نمیشه وقتی لیوانارو پر میکنه همه میخورن دوباره میخواد پرکنه ک پارچ خالی میشه رو فرش و دندونا از پرت میشن بیرون حالا همه اوق میرنن بابابزرگم دست میزنه و میگه دندونام پیدا شد😂😂😂😂😂
غرب زدگی اثری از جلال آل احمد است.جلال آل احمد در این کتاب میگوید:غربزدگی آفتی است که از غرب میآید و ما را مانند طاعون گرفتار و بیمار میکند. آدم غربزده ریشه و بنیادی ندارد، نه شرقی مانده، نه غربی شده؛ هرهری مآب و چشم و گوش بسته از آداب و سنن و فرهنگ غرب تقلید میکند.جلال در این باره میگوید:«آدم غربزده هرهری مذهب است به هیچ چیز اعتقاد ندارد اما به هیچ چیز هم بیاعتقاد نیست. یک آدم التقاطی است و نان به نرخ روز خور است همه چیز برایش علیالسویه است. خودش باشد و خرش از پل بگذرد، دیگر بود و نبود پل هیچ است!نه ایمانی دارد،نه مسلکی،نه مرامی نه اعتقادی،نه به خدا یا به بشریت،نه در بند تحول اجتماع است و نه در بند مذهب و لامذهبی،حتی لامذهب هم نیست هُرهُری است.آدم غربزده، شخصیّت ندارد.چیزی است بی اصالت. خودش و خانهاش و حرفهایش،بوی هیچ چیزی نمیدهد. بیشتر نمایندهی همه چیز و همه کس است.آدم غربزده، معمولاً تخصّص ندارد، همه کاره و هیچ کاره است؛ امّا چون به
هر صورتی درسی خوانده و کتابی دیده و شاید مکتبی، بلد است که در هر جمعی،
حرفهای دهن پر کن بزند و خودش را جا کند. شاید هم روزگاری تخصّصی داشته؛
امّا بعد که دیده است در این ولایت تنها با یک تخصّص نمیتوان خر کریم را
نعل کرد، ناچار به کارهای دیگر هم دست زده است. عین پیرزن های خانواده که بر اثر گذشت عمر و تجربهی سالیان، از هر چیزی مختصری میدانند و البتّه خاله زنکیاش را.(کتاب بخون دوست عزیز،کتاب بخون)من نمیتونم به همه ی عقاید احترام بذارم،چون احترام به عقاید پوچ و بی ارزش در واقع توهین به شعور خودمه
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
مادر شوهر خواهرم خیلی جدی وعصبانیه خواهرم میگه یه بار بچه های همسایه توپشون افتاده بوده حیاط مادرشوهر خواهرم رفته دعواشون کنه وسط دعوا کردن دندون مصنوعیش میفته بیرون میگه بچه هامرده بودن از خنده مادرشوهره بدون دندون به دعوا کردنش ادامه میداده
همین چند روز پیشم از بیرون اومدم صورتمو خواستم بشورم ظرف صابون مخصوص صورتمو خم شدم از تو بیرون کمد بردارم ظرف رو برداشتم خواستم بزارم سرجاش یهو دیدم زااارت ی سوسک افتاده کف دستم نگو ته ظرفه سوسک چسبیدع بود منو میگی حالا سوسک کفه دستمه جیغغغغغ گریععع خیلی حالم بد شد اخر اب طلا دادن خوردم😂