واقعا همینه
دیروز دختر عموی شوهرم ۱۴ سالشه باهام اومده بود پاساژ لباسش لخت بود سر شونه هاش و با شلوارک اینا به کنار اما خیلی بلند بلند حرف میزد و الکی میخندید بهش گفتم عزیزم آهسته یه کم سنگین باش لباستم خوب نیست همه نگات میکنن برگشته به من میگه من راضی اون راضی گور بابای ناراضی😐😐فکرشو بکن دوس پسر داره و آقا راضیه مثلا این اینجوریه😫😫