فکرشا بکن ی طرف عروسی ی طرف خواستگاری
خونه ماهم بین این این دوتا با یکم فاصلع بعد تنها دختر مجرد این کوچه خیابون هم منم دلم میگیره دیگه ...فکرمیکنممن چمع ک هیشکی نمیااد اصلا...تمایلی به ازدواج ندارم زیاد اما لا اقل ی خواستکار تو این دوسال نباید میومد
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
هیچیت نیست مگه ارزش تو به خواستگاره بیخیال اون مال قدیم بود دخترا فقط شوهر کردن بلد بودن واسه همین هر دختری که خواستگاراش بیشتر بودن یعنی دختر بهتری بود
والا ما تو کوچمون یکی 17 سالگی عروسی کنه دلمون براش میسوزه
درس میخونی دیگه
دانشگاه میری
ن همیشه به این فکر میکنم که مهم نیست مثلا فلانی ازدواج کرد من کاری میکنم که حسرت بخوره که ازدواج کرده سعی میکنم تا درس بخونم و رشته خوب دربیام و زندگی مجردی و عالی داشته باشم
بعد که راضی شدم با یه کیس مناسب که عاشق همیم ازدواج کنم
شاید یکم رویا بافی باشه ولی تو من خیلی تاثیر داره
ببین منم طرز فکرم دقیقا مثل شماست اما اتفاقات اطراف و آدم ها باعث تشدید این حس خاستگار لعنتی میشن مخصوصا خانواده خودم...با حرفا وـنیش و کنایه ها مثلا مامانممیگه خدا زده تو سرت یا اینکه هیشکی تورا نمیخواد ک سمتت نمیاد و خیلی حرفا دیگه ...اگه به خودم باشه نمیخوام ازدواج کنم میخام برم خارج از کشور و زندگی خودما اونجور ک دوس دارم بسازم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
