من دوران دبستان وراهنمایی تو یه کوچه میشستیم، من زیاد اهل کوچه وخیابون رفتن نبودم، یه دوست داشتم روب روی خونمون که با اون بودم، همسایه بغلیمون دوتا پسرداشت که اسم منو تو کوچه شنیده بودن، ما خیلی ساله از اون کوچه رفتیم والان من عقد کرده ام، اون دوتا پسر هروقت منو تو محل ببینن با صدای بلند داد میزنن شاااااادی شاااااادی چقدر بزرگ شدی یا تیکه های این مدلی، امروزم این اتفاق افتاد با خواهرم بودم.... توروخدا بگید چیکار کنم اونا هم الان 27 سالشونه اگه باشوهر یا خواهرشوهرم باشم اسن اتفاق بیفته چی.... برم دم خونشون ب خانوادش بگم یا کلانتری
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
😑😑😑😑 خب توضیح بده به همسرت بگو این رفتار دارن چون جلو چشمشون بودم به چشمشون ...
من همین حرفو شوهرعمه ام یه بار به شوهرم گفت،شوهرم هم با خنده گفت هر روز میزنمش همینه که هست چی میگی،حس میکنم با لحن کمی شوخی کمی جدی گفت.حرصش گرفته بود
من یه بار پسر همسایمون اومد خونه جدید بابام واسه سیم کشی تلفن منم تازه عروسی کرده بودم و با شوهرم اونجا بودم پسره دیوونه در اومد گفت بهار یادته چقد گازت میگرفتم 😑😑😑😑😑 شوهرم😒😒😒😒😒😒😒
من همین حرفو شوهرعمه ام یه بار به شوهرم گفت،شوهرم هم با خنده گفت هر روز میزنمش همینه که هست چی میگی، ...
همسر منم تا یک مدت ادای راه رفتنش و هیکل ورزشکاریش درمیاورد تا ببینه حساسیت تشون میدم یا نه
وقتی دید هیچی نمیگم خیالش راحت شده الان میگه سعید چ ادم خوبیه هاا و..
چندسال ناباروری داشتیم، تجربه رفتن به طب سنتی، iui ،ivfو همچنین تجربه بارداری سخت .لکه بینی،هماتوم ،جفت سرراهی سوراخ شدن کیسه اب و استراحت مطلق و..،در اخر تجربه بزرگ کردن دوتا فسقلی نارس یک کیلو نیمی تقریبا دارم🤕😍.دوستان هرکی سوال داره در این موردها حتما و با کمال میل پاسخ میدم،فقط صلوات برای سلامتی فسقلی هام یادتون نره ،مرسی❤️💋