ساعت 12/5 یا 1 شب میاد... وقتی هم میاد خسته و حوصله حرف زدن نداره... حرف بزنم هم جوابم نمیده...
تمام روز رو منتظرشم بیاد دور هم میوه ای چیزی بخوریم آخر سر میگه من نمیخوام تو بخور...
منم تنهایی میخورم.
ساعت 2 میخوابیم ... که من 4 صبح خوابم میبره ... ساعت 9 بیدار میشم صبحونه میخورم ... اونم ساعت 11 بیدار میشه صبحونه میخوره... بعد منم نهار درست میکنم ساعت 2 میخوریم ... بعدش یه ربع ساعتی چرت میزنه ... بعد آماده میشه میره سرکار ساعت 3/5 ظهر تا 12/5 شب...
حرفی هم باهم نداریم بزنیم ... حرف بزنم هم یا نصفو نیمه جواب میده یا جواب نمیده
همه زندگیاشون اینطوریه