2733
2734
عنوان

کی پدرش عصبیه

429 بازدید | 40 پست

پدرم خیلی محاسن داره ولی خیلی عصبیه 

داشتیم از مسافرت برمیگشتیم رسیدیم به پارکینگ در پارکینگ با کنترل باز نشد گفت برو باز کن منم کمربند بسته بودم کفشام پام نبود حنصفری هم تو گوشم گفتم من چند دقیقه طول میکشه 

مامانم رفت بعد بابام شروع کرد با ی لحن تاسف بار که تو عقلت نمیرسه ی رب قبل از رسیدن باید اماده بشی چه قدر تو کم عقلی من با تو چیکار کنم خسته شدم! از دستت😕

منم گفتم منم خسته شدم (منظورم رفتارهاش بود)

دیگه واویلااااا هررررچی از دهنش دراومد به من گفت 

بعدم برای اولین بار گفت تو رو باید هر کی از راه رسید بهش میدادم با یکی مثل خودت میرفتی سه ماه دیگه برمیگشتی نه اینکه حمایتت کنم 

در حالی که من همه ی خواستگارام خوب بودن همه تحصیل کرده همه دارای شغل خوب اکثرا خونه و ماشین داشتن ولی هیچ کدوم رو حتی نذاشته بیان یا صحبت کنیم 

خلاصه که خیلی ناراحتم 

سر کوچیک ترین مسئله ای چنان با تاسف به من توهین میکنه که تمااام اعتماد به نفس من دود میشه میره هوا 



بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

😐با تموم گوشت و خونم و حتی بیشتر ازون با تموم‌استخونام میفهممت

فقط 15 هفته به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
رونالدو با اون عظمت زن سبزه گرفته حالا تو هی بگو زن باید سفید باشه😒
2731
2738

هعی 😥 فقط میتونم بگم میفهممت همین . منم اوضام همینجوره هیچ راه کاریم برا زندگیم ندارم که بخوام به تو پیشنهاد کنم

‍ ﺷﮏ ﻧﮑﻦ! ﺩﺭﺳﺖ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﺁﺧﺮﺩﺭ ﺍﻭﺝ ﺗﻮﻛﻞ ﻭ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﻳﺖ تاریکیﻧﻮﺭی ﻧﻤﺎﻳﺎﻥ میشودﻣﻌﺠﺰﻩ ﺍی ﺭﺥ میدهدو ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﻴﺮﺳﺪ ...
عزیزم اینجور آدما انرژی منفین...باید ازشون دوری کرد...وارد بحث نشو باهاشون...سکوت کن چون هرچی بگی ده ...


منم به خدا خیلی سکوت میکنم 

ولی دیگه ی موقع هایی نمیتونم 

پدرمه من خییییلی دوسش دارم ولی من گناهم چیه اخه 

الان ازش بد میگم خودم گریم میگیره دلم نمیاد هر قدر بخوام قهر کنم دلم طاقت نمیاره 

ولی حرفاش خیلی اعتماد به نفس منو میاره پایین 

منم همینطور بابام خیلی بددهن جلو فامیلاهم بهم فحش میده.خصوصیات بد از خودش میگه در حالیکه ندارم اونارو. یا اخلاقای بد خواهرم به اسم من تو فامیل تعریف میکنه. مثلا با عمه ام داشت حرف میزد گفتم سلام بریون و فلان حرف از طرف من بهش بگو،همه رو گفت ولی از طرف خواهرم.کلا خواهرم بین فامیل عزیز میکنه منو از چشم میندازه.اینقدر احقیرم مرده اصلا اعتماد به نفس ندارم کم حرف و افسرده ام وفتی میخوام تو خونه صحبت کنن میپره وسط حرفم یا گوش نمیده بهش گفتم چرااین رفتار میکنی بعدش میگی عرضه ندارم تو جمع حرف بزنم گفت ر ی د م تو حرف زدنت حرف زدن تو له چه درد میخوره؟ یه بارم گفت تو جمع فامیل ک من وقتی ب دنیا اومدم پا قدمم بد بوده ولی پاقدم خوارهرم خوب بوده براش. دلم خیلی شکوند بددهن ترین ادمایی هستن مه تو عمرم دیدم بی نهایت از پدرمادرم متنفرم نمبخوام صب تاشب ریختشون ببینم. تنها خوبی بابام اینه که خرجی و خوردخوراک کم نمیزاره.خلاصه اینقد دلم پره ک اگه بگم باید تا صب تایپ کنم.

ناراحت نباش گلم منم يكبار همچين چيزي برام پيش اومد با اين تفاوت كه خالم اينا هم نشسته بود ...


برا شما ی بار پیش  اومده برا من صد ها بار قبل مسافرتم مامانم کیفشو جا گذاشته بود ما هم تو ماشین بودیم هنوز راه نیافتاده بودیم سر من خالی کرد چه حرف ها که نگفت که من باید کمک مامانم میکردم در حالی که مامانم کیفشو جا گذاشته من چیکار کنم !

بعدم خودش پشیمون میشه ولی چه فایده

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز