سلام دوستان چرا بعضی آدما انقد دروغ میگن؟اونم دروغای سنگین وبازهم شانس دارن؟!!!
من دو ساله عقد هستم خواهرشوهرم و شوهرم شیر به شیر هستن و خواهر شوهرم ۵ساله ازدواج کرده و با همسرش مصرف سنگین شیره دارن(ببخشید انقد صریح گفتم)بارها باهاش حرف زدم کبزار کنار بخدا ضرره ولی گوش نمیده سرزنشم نکنید ک چ خونواده ی شوهری داری و اینا چون همسرم و پدر مادرش خوبن و ازشون مطمئنم،هر خونواده ای خواه ناخواه یه نخاله داره ک این دختر هم نخاله ی این خونوادس،بخدا زن داداش بازی درنمیارم ولی این دختر خیلی دروغگوئه خیلیییییی،این چندماهه اخیر احتیاج شدید ب پول داشتن و این دختر با ادعای باردار بودن مادرشو گول زده تا به الان،پدرشوهرم مادرشوهرم آشپز تالارن و یجا کار میکنن چون دیدن دخترشون نیاز شدید ب پول داره،هم دخترشونو هم دومادشونو بردن وردسته خودشون ک کمکشون کنن،خواهرشوهرم ب هممون گف بچه نزدیکه ۴ماهشه و دیگه داره تکون میخوره پدرمادرشم گفتن دیگه نیا سره کار و بچت میفته چون خواهرشوهرم درده سقط روکشیده همه دلشون میخواد ک بچش بمونه،تا اینکه امشب شوهره خواهرشوهرم با مادرزنش ک مادرشوهره من میشه بحثششده گفته بزارید دخترتون بیاد سره کار ما ب پول نیاز داریم،مادرشوهره من گفته ن تو فقط از بچم کار میکشی اون دختر بارداره نباید سنگین کار کنه،شوهره خواهرشوهرمم برگشته گفته نزارید پرده از یسری رازا بردارم،مادرشوهرم گفته نکنه دخترم حامله نیس ک شوهره خواهرشوهرم گفته اونجوری م شما فکمیکنید نیس حامله هس ولی ۳-۴ماه نیس ۲۰روزه
دسته بر قضا ما امشب رفتیم خونه ی خواهرشوهرم ک دیدم خواهرشوهرم رنگ ب رخسار نداره از ناراحتی گفتم چیشده گف شوهرم ب مامان گفته ک دخترتون ۳-۴ماهش نیس درصورتیکه ما قرارداشتیم مامان نفهمه من ۳-۴ماهه نیستم تا خودم ببرمش سونوگرافی بگم ک بچم یکیدو ماهشه ولی شوهرم لو داده و منم از فردا دیگه خونه نمیام
بخدا دیگه نمیدونم چیو باور کنم ۱ماه پیش ک اسباب کشی داشتن خواهرشوهرم از زیره شلوار بیرونش شلوار راحتی پاش کرده بود اومد شلپار بیرونو دراره دستش خورد ب شورتش خونی شد انگشتاش،بعده چندروز گف رفتم سونو بچم توو کیسه آبش خون رفته دکتر دوتا آمپول بهم زده ک بچه نیفته،ب هیشکی ام سونو رو نشون نداده،دقیقا ۵۰روز پیش هم اورده صدای قلب ب مادرپدرش نشون داده گفتت صدای قلبه نوه تونه،امشب مادرشوهرممیگه شوهرش چون دیر فهمیده دخترم حاملس فکمیکنه بچه ۱ماهشه،ما صدای قلب بچه رو شنیدیم،دامادم دروغگوئه،بعد ازونطرف خواهرشوهرم میگف چرا شوهرم لو داده ک بچه کوچیکتر از اونیه کگفته من خودم بعدا ب مامان میگفتم
دیگه نمیدونه ک مادرش چقد باورش داره کاش واقعا بچه ای در کار باشه ک دل این مادر نشکنه دعا کنید برای دل مادرشوهرم بچه ها