مثلا من دخترم که یک سال و نیمه موقع خواب میاد شیر می خوره بعد چون خوب حرف نمی زنه وقتی ی ده دیقه ای شیر خورد می ره سرشو می زاره ر. سینه باباش و می خوابه کلا بابایی هست باباشم ی ذوقی می کنه یا ی یکی دیگه ی پنجره بزرگ داریم تو اتاق خوابمون که ی هوای خنکی این شبا میاد ازش کلا روحت تازه میشه سومیش هندونه شیرینی بود که عصر خوردیم
ما را از “چوب خدا” ترساندندولی…به “بوسه خدا” امیدوارمان نکردنددر حالیکه خداوند کلامش را با “الرحمن و الرحیم” آغاز می کندبارش بوسه های “بی منت” خداوند را برایتان آرزومندم
اول از همه اینکه امروزم درکنار همسر و دخترم بودم هرسه تایمون صحیح و سالم هستیم. این خودش خوشبختی روزانه منه.اینکه هرروز خوشحالم که بدی هیچ کس رو نخواستم و ادم خرده شیشه داری نیستم اینکه ارامش روحی دارم.