2726

پسر عمو  شوهرم جشن گرفته بود  همه  زن شوهری دعوت کرده بود غریبه هارووو

برادرشوهرم و جاریمم دعوت بودن...

ک اتفاقی شوهرمم ی سر میره  به پسرعموش بزنه که پسر عموش میگه...پاشید بیایید واس جشن من که فرداس   قاطییه  اشاره به برادرشوهدم کرد وگف   اره به داداشت گفتم بهت بگه  ولی خودمن باز گفتم... فامیل نیس فقط تو وداداشتتو دعوت کردم با خانماتون   نمیدونم دوست دارید بیایدد یا نه

شوهرمم میگه   با خانم صحبت میکنم میگم  

اومدن خونه ک من گفتم اکی ..شوهرم گف  نه  دا اش   چرا بمن نگفتی 

گف  نمیدونستم زنت دوست داره بیاد یا نه

شوهرم گف میگفتی اگر نمیامدیم  خودمون میدکنستیم نه اینکه جای ما تصمیم بگیری

خلاصه  با دلخوری ازشوننن رفتیم جشن  بچممم گزاشتم پیش مادرممم  

کلی خوش گذشت... جاریمم ک   طبق معمول چس کن خودشو زد ب برق جز سلام  حرفی ب ما نزد... ماهم کلی  شادی کردیم و ۲بار رفتم سراغش بی محلی دیدم محلش ندادم

 اخر مجلس همه سوار شدن  بریم

ب من خداحافظی نکرد  رفتم در شیشه شوهرمو  زد   شوهر شیشه داد پایین  گف خداحافظ😲😲😲

منم ب شوهرم گفتم 

گف ول کن  ..بابا  وو عکسارو بفرست  ک عکسارو  دادم ب بابام😂😂😁😂

رفتم بچمو بیارم  بابا مامانم چپ چپ نگام میکردن.. ک خجالت ننیکشی  رفتی مهمونی 😂😁😁

شوهرم گف  ولشون کن بابا شوهر داری  خلاصه  چند شبه  بابا مامانم باهام نمیحرفن...مثلا سنگیننن🙂🙂🙂🙂

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730