خواهرمون عروسمون و جاریام خواهر شوهرم همشون کارمندن بجز من این ور میرم بحث کار اونور کار احساس پوچی میکنم خیلی حس بدی دارم
خواهرشوهرمو شوهرمن برد کار انقدر غمگینم احساس افسردگی میکنم
کاش بحثش ببود مادرشوهرم خی میگه فلانی کار منده عروس منه بدبختم بخور و بخاب
احساس پوچی میکنم این وسط همیشه میبینم چقدر تومرد و زن نگاه قدرتمندی به این زنا دارن
میشه گفت فقط من خانه دارم😢😢
چرا منم بهش گفتم اون روزی ک اومدی خاستگاری چن بار عموم گفت دست ب سیا و سفید نزده میدونستی کارمند نیستم نمیومدی خاستگاریم . همون خانمی ک میزد توی سرم من از کار بیکار شد انقدم بداخلاق ولی هیچوقت مادرشوهر نمیبخشم چون جلوی جمع بهم گفت کل فامیل بودن و من تازه عروس
من شوهرم خودش اصلا دوست نداره برم سرکار نیگه خوشم نمیاد من از اول دتبال زن خانه دار بودم خیلی خیلی مخالف کار کردن میگ دوست وارم زنم خونه باش ب بجن برسه عذا درست کنه ولی نمیدونم چرا مادر شوهرم با اینکه اینا میدونه دل میشکنه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
11 ثانیه پیش
11 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
