همش دعوا

میدونم سخته. گریه نکن. پوستت خراب میشه. چشمهات شادابیش رو از دست میده. از قیافه میفتی. دشمن شاد نکن.

عزیزم مگه اینی که داری میگی خوبه که این خانوم هم حساسیت نشون نده

ازدواج کرده که زندگی خودشو داشته باشه

شما هم بهش بگو

آره دیگه چون پسره خوبیه، قدر مامانش رو میدونه

کاری نکن فکر کنه تونسته حرصتو در بیاره

عزیزم یکم حوصله کن الان زوده برا منم همونجوزی بود الان مشکلاتمون حل شده

بشین با همسرت حرف بزن بهش بگو ناراحت میشی تنها جایی میره حتی اگه جروبحث کوچیکم کردین عب نداره چن بار تکرار کنی متوجه میشه

گلم همسرمون با اخلاقای ما اشنا نیستن نمیدونن جنس زن حساسه با گذشت زمان میفهمن البته توام در کنارش باید یه سری چیزا رو‌بهش بگی و یاد بدی

والا بخدا انتظار زیادیه  تو سه ماه پسر از مادرش ببره 

من شوهرم نوکر دربست خانوادشه البته وقتی با منه جواب هیچ کدومو نمیده وقت منو به اونا نمیده اما تک تک اعضای خانوادش حتی خواهرش که ازدواج کرده همیشه روش حساب میکنن منم هیچ وقت در این مورد هیچ اعتراضی نکردم 

من واقعاً نمیفهمم چرا مشکل داری با این موضوع

خب بیاد مادرشوهرتم چی میشه؟؟

با هم برین سفر 

برین گردش

برین مهمونی

به کجای دنیا بر میخوره؟؟

من از مردایی که به خونواده خودشون اهمیت میدن خوشم میاد چون برام ثابت میشه که آدم زندگیه همونطور که پای خونوادش وای میسته و براشون اهمیت قائله و به هیچ قیمتی ترکشون نمیکنه به منم وفادار میمونه😊

چی میشه به مادرش برسه؟؟ 

مگه استارتر به مادرش نمیرسه؟؟

اگه مادر اسی ازش بخواد اونو جایی ببره نمیبره؟؟

هرچیزی حدی داره میبینی که میگه شده راننده و نوکر

عزیزم...

حتی اگر ازدواج هم کنید، این فکرتون اشتباهه. گاهی همسران باید مال خودشون باشن. 

به جای گریه، روی اطلاعاتتون، هنراتون، ظاهر و باطنتون کار کنید تا وقتی رفتید سر خونه و زندگی تون، همسرتون رو جذب کنید نه اینکه دفعشون کنید. این طور توقعات شایسته ی یک بانو نیست. 

از دور چی؟؟ منم مادرشوهر دارم شوهر من وابسته تره به مامانش 

منم مشکلی ندارم با این قضیه چون خودمم وابسته ام درکش میکنم

بعدم من نمیخوام ازدواجش با من به منزله کنار گذاشتن مادرش باشه 

حالش با مامانش خوبه پس با حال خوبش حال منم خوب میشه

بهتره از این زوایا نگاه کنی زوزای خوشتو خراب نکنی این روزا بره دیگه نمیاد بعد هی افسوس میخوری دوره نامزدیت خوب نبود😞