سلام خانوما ی نفری هست که میهوام باهاش اشنا بشم و از دیروز باهاش ب صورت تایپ برای مراحل اول دارم سوالامو میپرسم ازش تا اینکه ی روز همو ببینیم ایشون کارشون تهران هست و از من دورن .
من خواستگار خوب و فهمیده داشتم تاحالا و خیلیا رو رد کردم .
ایشون ب خاطرفامیل بودن اجازه دادم بیان .
پسره خیلی پسر خوب و مودبی هست .
ولی ممکنه ایراد هایی هم داشته باشه که منم ایراد هایی دارم گله بی عیب خداست .
مشکل مادرزادیی دارم و من توسط یکی دیگه گفتم بهشون که بعد اگه خودم گفتم نخوره تو دوقم و دپرس بشم و ناراحت .
ایشون با وجود این قبول کردن و گفتن براشون مشکلی نیست شمارمو گرفتن و ظهر پیام دادن و بعد رفتن دنبال کاراشون و شب پیام دادن گفته بودن تا 11سرکارن و منم گفتم مزاحم نشم از روز اولی
بعد پیام داد ساعت 9 شب.و حینه حرفاش گفت کنسل کردم کاره بعدیو و میخوام کتاب بخونم ولی حوصلشو ندارم .!و شروع کردیم حرف زدن ولی اینکه خونه بودن و بهم دیر پیام دادن و گفتن حوصله کتاب خوندن نرارم ! ی جوری شدم مثل اینکه وسیله ی تفریحم!
و قبلا در مورد مهریه ازم سوال پرسیده بود و اینکه مادرشون تیکه بندازه چیکار میکنم ! منم از ادمی که تیکه بندازه بدم میاد چه برسه ب اینکه مادر شوهرت باشه!
این اقا شرایط مالیه متوسط داره .
من دوس داشتم اگه دوسم داشت باهاش زندگی کنم ب دلم نشسته .
ولی این حجم از بی توجهی برای کسی که قراره باهاش زندگی کنی عادیه یا نه؟اخه از صبح تا الان پیامی نداده .من میخوام بدونم چرا وقتی بیکاره امروز تعطیله چرا سراغی نگرفته .
چند روز دیگه هم میره مسافرت در کل اهله گشت و گذاره ابا این ایراد بدی هست؟اونوقتم از دسترس خارجه پس کی اشنا بشم؟
بد هست پیام بدم بهش؟چی بگم؟
بگم چه خبر خوبید ؟بگم ایا نطرتون منفی هست؟میشه اگه نظرت منفیه راز منو ب کسی نگی
این حرفه اشتباهیه حرکت اشتباهیه ایا ؟؟؟؟
ممنون جواب بدید خواهشا
