دلش میخاد که مسلما خب اره، ولی وقتی تلاشی نکنه چه فایده داره اخه ،نمیگم ادم بدی بود نمیگم هیچ تلاشی نکرد ولی خب اون کارایی رو که باید میکرد تازندگیمون درست شه رو نکرد اونجاهایی که باید محکم وایمیساد ویه کاری میکرد جازد واقعا
ادم با چه امیدو ارزویی میاد زندگی تشکیل بده .....نمیدونم که شانسه ،ولی تو ازهم پاشیدن زندگی من مادرشوهرمم هفتاد درصد مقصره،امیدوارم یکی مثل خودش سرراهش قراربگیره فقط بفهمه چی کشیدم ازدستش من،من شوهرم اوایل خیلی خوب بود هی یادش داد هی یادش داد آخرشم موفق شد زندگیمونو خراب کرد
خودت تصمیم بگیرفقد خودت
سلام شب بخیر
استارتر جان متاسفانه منم مشکلم کمی شبیه مشکل توعه
منم بخاطر دخالت بیش از اندازه خانوادش و دهن بینیز و بی عرضگی شوهرم تو مدیریت خانواده ها در شرف طلاقم
با ابن تفاوت که شوهرمم مثل من قید زندگی رو زده هردومون قصدمون طلاقه
من تورو به طلاق تشویق نمیکنم بهت مبگم اگه ذره ای محبت و علاقه بین تو و شوهرت هست تلاش کنین زندگبتونو بسازین سنتون کمه معلومه دختر عاقلی هستی با یه ریش سفید تو فامیل یا کسی ک حرفش بین خانواده ها خریدار داره مشورت کن مطمعنا با جدا کردن خونه تون این تنش کمتر میشه
مگه نگفتی پسر خالته شوهرت؟
خب پس چرا مادرت با خالت صحبت نمیکنه؟اقوام مادریت چی میگن؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
