ی خانومی خواهر منو تک اتوبوس میبینه شمارشو میگیره بعد دوسه روز زنگ میزنه خونمون میاد خواستگاری بعد میفهمیم خانوم معرف بوده و خواستگار میاره از خواهر من پولی نمیگرف چون خودش دنبال خواهرم بود ک براش خواستگار بیاره وصلت جور بشه ک از دوماد پول بگیره واقعا موردهای بدردنخوری رو میاورد همشون واقعا همه موردهاش مامان و خواهراشون انگار چ تحصیلات عالیه و چ وضع مالی انچنانی و فرهنگ و اصالت بالایی داشتن ک وقتی میومدن لب و لوچهاشون کج بود حالا پسراشون بیکار زیر دیپلم دنبال دختر کارمند پولدار خوشگل توسری خور بودن
حالا خواهر من کارشناسی داره مسئول دبیرخونه بیمارستان واقعا خوشگل هم هس سفید
نمیخوام از خواهر خودم تعریف کنم اما منظورم اینک خانوادمون و خواهرم از خواستگارهایی ک اون خانوم معرفی میکرد سرتر بودن اونوقت اونا ناز داشتن جالب بود