مجازی زیاد نمیومدم اما از وقتی که افسرده شدم زیاد اومدم که در مورد این بیماری و راه حل هاش بیشتر بدونم کلاس هم میرم ورزش هم میکنم و نماز و دعا هم چند وقته شروع کردم به خوندن اما قبلا اصلا اهلش نبودم
اخه همش همین نیست پدر و مادرم تحصیلات کمی دارن فقط دیپلم و به خاطر همین از من میخان دکتر یا مهندس بشم مادرم میگه که دکتری شغل خوبیه و ادم رو با سواد میکنه و پول سازه توی دبیرستان هم باید بری تجربی ولی من دوست دارم برم هنرستان و از مطالب تئوری خوشم نمیاد
الانم اوخر تابستونه و به شدت میترسم که نمره های خوبی نیارم یا پدر و مادرم مجبورم کنن رشته تجربی برم در حالی که اصلا دوست ندارم اتفاقا خیاط هم داریم که خالمه و چون در امد خوبی نداره براش حتی اسمش هم جلوی پدر و مادرم نمیارم پدر و مادرم فکر میکنن هنوز مثل زمان خودشون هر کس مدرک داشته باشه موفقه روزی نیست که گریه نکنم تلقین افسردگی هم نیست چون علائمشو خوندم همشو هم دارم راستش چند تا از دوستام هم همینطور بودن نمیدونم شاید تحت تاثیر اونا اینجوری شدم؟