با نامزدم و دوستش و زنش رفته بوديم بيرون ... بعد ما كشك و بادمجون گرفتيم نون هم اوردن اومدم يه تيكه بردارم يادم اومدم شبه نخورم بهتره و ... فقط نوك انگشتم خورد به يكي از نونا...بلند جلو دوستاش ميگه عزيزم وقتي دست زدي بايد برش داري ديگه مال تو هس كسي نميخوره! اول كه متنفرم بخواد تربيت كنه منو اونم جلو جمع غريبه دوم مگه تف كردم تو سبز نون !
بهتره وقتی تنها شدی بهش بگی ک جلوی دیگران نباید ب تو نصیحت بگه تنها ک شدین بهت تذکربده از همین نامزدی هواست باشه بعد ازدواج فایده نداره و اگ دیدی باز ادامه میده بهتره همونحا جوابشو بدی ک بفهمه توممیتونی جلوی جمع اونو ضایع کنی
در اینکه کار نامزدت خیلی اشتباه بوده، شکی نیست. اگرهم بخواد چیزی به شما بگه باید توی تنهایی بگه.
اگه دست به نون غذای خودتون زدی که اشکالی نداشته، اما اگه نون برا همه بوده، از نظر آداب غذا خوردن، حرف نامزدت درسته ولی نباید جلوی جمع بگه. خیلی کار بدی کرده.
ما یبار با یکی از اشناهامون رفته بودیم رستوران من خودم فک میکردم خیلی خوشبخته زنه که همچین شوهری داره لباسای آنچنانی ی عالمه طلا واقعا کسی که از دور نگا میکرد میگف کاش من جای اون زنه بودم ولی بخاطر افتادن ی دسمال کاغذی رو زمین به زنش برگشت گفت احمق من خیلی ناراحت شدم تو دلم گفتم این رفاه بخوره تو سرت مرتیکه بی شخصیت
عزیزی میگفت جای گیاهِ بامبو را که عوض کنی دیگر رشد نمیکند؛پژمرده میشود.میدانی چرا؟ چون ریشه اش را همانجا، جا میگذارد...دلِ آدمیزاد که دیگر کمتر از گیاه نیست جانم...گاهی ریشه اش جا میماند در دلی؛لبخندی؛ بوسه ای...