شوهرم بعد دوماه ماموریت میاد مرخصی...
بعد از صبح کلی کار داشتم انجام دادم، تازه میخواستم بخودم برسم و استراحت کنم که از ساعت ده برادرم اومد و هنوزم نشسته، شوهرم یه ساعت دیگه میرسه، و من هنوز نتونستم پاشم لباس بپوشم و بخودم برسم!
اینم مامانم فرستاده ببینه چه خبر!
درک هم خوب چیزیه والا!