سلام بچه ها ما امروز صب با دوتا از خانواده های همکار شوهرم اومدیم یه روستا ویلایی که خیلی هم خوشکله تو تفت. بعد ناهار میخاستیم برنج بزاریم و کباب. اقا این دوتا فقط خودشونو زدن به مریضی فقط مک جم کردم. حالا شام خوردیم بازم زنه میکه من یه لحظه برن دستشویی بیام. رفت وقتی ظرفا رو شستم برگشته. بعدم شوهرش دم و دقه بهش میگه خوبی عزیزم بهتری میخای بریم! بعد رفتم بیرون دیدن اون تا مردا هم نشستن پای چای شوهر بدبخت من داره کباب میکنه زغال روشن میکنه. بهش میگم وااااا مگه منو تو کوزتیم اون زنا اینجور تو هم اینجور. اینقده سردرد گرفتم. بخدا خیلی نامردیه مثلا میشینن میگن فلان جان بی زحمت یه چایی بریز بخوریم بعد که میخورن دراز میکشن. سینی لیوانا همون وسط هست تا من بردارم. منم به شوهرم گفتم بار اخره که با اینا میام بیرون . امروزمو زهر مارم کردی. اونم میگه تو خانومی کن تا فردا تموم شه بره منم دیگه باهاشون جایی نمیرم. واااای متنفرم از این زنا ینی نفرت پیدا کردم
واسه شفای همه بیماران صلوات... خاصه داداشم جوونن گلم عشقم که تو 24 سالگی ام اس گرفته... تو رو خدا هر کی دید صلوات بگه براش... غم نبینین
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
شاید فکر میکنن همین که ویلا رو در اختیارتون گذاشتن دیگه خودشون نباید کار کنن
ویلا مال یکیشونه که اون یکن یکم کار میکنه. اون یکی مهمون اصلا دقیقا موقع ظرف شستن که مبشه میگه من یه لحظه برم دسشویی بیام. میره دیگه نمیاد. سر ناهار اینکارو کرد. دیگه سر شام وقتی برگشت اخم کردم محلش ندادم اصلا
واسه شفای همه بیماران صلوات... خاصه داداشم جوونن گلم عشقم که تو 24 سالگی ام اس گرفته... تو رو خدا هر کی دید صلوات بگه براش... غم نبینین
منم حرصم گرفته دور از جونتون انگار دنبال یکی میگشتن که نوکریشون کنن من جا شما بودم یا یه چیز بهونه میکردم وبرمیگشتم یا مثل خودشون رفتار میکردم شما هم خودت بزن به غش وضعف بگو فشارم افتاد
فردا صبحانه برنامه همین بود که از شما کار بکشن یه سینی برمیداری بساط صبحانه دونفره میچینی میشینی قشنگ با همسرت میخورید چایم تازه دم کن دوتا لیوان بریز زیر کتریم خاموش کن
عمری صبور، درد کشیدی، چه بی صدایک روز صبح زود، پریدی، چه بی صداراحت بخواب، ای گل نیلوفری، بخوابما مانده ایم و غربت بی مادری، بخواب.............. خدا همه رفتگان خاک رو بیامرزه روحشون شاد ممنون میشم برای شادی روح مادرم صلوات بفرستید.
ما چندتا جاری هستیم وقتی جمع میشدیم خ پدرشوهر یکیش دیسک کمرش شروع میشد یکیش هم خونه ش نزدیک بود تا کوفت میکرد میرفت خونش هرچی کار بود من ویکی از جاریام انجام میدادیم بخدا وقتی میومدم خونه خودمون از کمر درد پادردخابم نمیبرد یه مدت دیدم انگاری داره یه جورایی ازسادگیم استفاده میشه دیگه درس گرفتم مثل خودشون رفتار کردم