حالم خیلی بده.هفت سال باهاش بودم اون یه شهر دیگ بود ولی خانوادم راضی نشدن و منم کات کردم.حالا که فهمیده دارم ازدواج میکنم سرو کله اش پیدا شده هی التماس میکنه برگرد.منم نمیخامش دیگ.تروخدا یه راهکار بگین یا دعا کنین برام شرایط بدیه.میترسم ابرو ریزی کنه
تو محلش نده عابروریزی هم بشه ب ضرر تو نیست
گلم بهس بگو میخای ازدواج کنی و کابی بهت نداشته باشه
اصلا و ابدا دلت نلرزه بهشم بگو قسمت بودیم قبلا میشد الانم دنبال زندگی خودمم
وقتی دلت باهاش دیگه نیست و خانواوه مخالفه اصلا به روت نیار
عابرو
نگران نباش چون دلت با اون نیست ..بهش بگو دلم باهات نیست قسمت نبوده نشده فراموش کردم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
34 ثانیه پیش
34 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
