هر دفعه ورداره یکیو با خودش بیاره خونتون و تو راه که داره میاد بگه با فلانیم یه روز با پسر خالش یه روز با داداشش. مثلا فردا که عیده شب با پسرخالش میخواد بیاد که حالا اینو زود بهم گفت هفته قبلم که عید بود باز با پسرخالش اومد اه بدم میاد مجردن اصلا راحت نیستم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
نه اونجوری که بقیه هم فکر بدن کنن ، در این حد که مثلا بگی بخندی به شوهرت بگی خیلی خوش گذشت بعد وقتی نمیان سراغشونو بگیری که شوهرت حساس بشه ، خودش سعی میکنه دور نگه داره